Abstract:
جوامع سنتی در آغاز دورة مدرن، ساختاری مردسالار داشتند. گسترة هنجارهای مردسالارانه و استیلای آنچه میشل فوکو «رژیم حقیقت» می نامد در دوره سنتی، زنان را آبژه ی تحت کنترل و تحکم مردان می دانست. ایستادگی زنان در برابر هژمونی مردسالار و سرنوشت مقاومت زن در برابر استیلای این ایدئولوژی در آثار ادبی به نقطة تقابل بین نظریه نوتاریخی باوری، استفان گرینبلَت، و آلن سینفیلد، از متفکران نظریه ماتریالیسم فرهنگی بدل شده است. با توجه به دیدگاه های گرینبلَت، مخالفت زن در برابر گفتمان حاکم و ایدئولوژی مردسالار در نهایت، توسط ایدئولوژی غالب هضم میشود. از سوی دیگر، سینفیلد و سایر ماتریالیستهای فرهنگی به نتیجه و دستاورد این تقابل و مخالفتها خوشبین اند. به باور آنان، ایستادگی زنان در برابر ایدئولوژی مردسالار به بروز گسست در ساختار ایدئولوژی می انجامد و می تواند در نهایت به شکسته شدن هژمونی مردسالار منجر شود. این پژوهش بر مفهوم مقاومت در دو مکتب ماتریالیسم فرهنگی و نوتاریخی باوری متمرکز است و بر اساس تفاوت خوانش این دو مکتب به بررسی سرنوشت مقاومت زن در منظومه فولکلور «خهج و سیامند» می پردازد. یافته ها نشان می دهد که با خوانش نوتاریخی باوری مقاومت زنان چگونه توسط هژمونی حاکم سرکوب می شود ولی اثرات و نتایج مقاومت در برابر ایدئولوژی با خوانش ماتریالیسم فرهنگی در نهایت، سالها بعد به بار می نشیند و زنان از آبژهی منفعل در دستان این ایدئولوژی، به سوژهای کنشگر و فعال بدل می شوند و هویت مستقل خود را باز می یابند و بر سرنوشت خود حاکم می شوند.
Traditional societies had a patriarchal structure at the beginning of the modern era. The extent of patriarchal norms and the domination of what Michel Foucault called the "regime of truth" in the traditional epoch tried to consider women as an object and in this way to keep women under men's control. Women's resistance to patriarchal hegemony and the fate of women's resistance to the domination of this ideology in literary works has become a point of confrontation between the New Historicist Stephen Greenblatt, and Cultural Materialist Alan Sinfield. The former believes that women's opposition to the dominant discourse and patriarchal ideology is ultimately digested by the dominant ideology. On the other hand, Sinfield and other cultural materialists are optimistic about the outcome of this confrontation. According to them, women's resistance to patriarchal ideology demonstrate dissidence being incorporated, necessarily, with reference to dominant structures and it can ultimately lead to the discontinuity of patriarchal hegemony. This study aims to explore the consequence of women's resistance in the folklore tale of "Khaj and Siamand" based on the New historicism and Cultural Materlism readings. The former considers that women's resistance is suppressed by the ruling hegemony while the cultural materialists assert that challenging the patriarchal hegemony yields questioning the patriarchy. Thus, woman is no longer a passive object in the hands of male-dominated ideology, but she becomes an active subject. Women can make their own identity and rule their own destiny.
Machine summary:
ايستادگي زنان در برابر هژموني مردسالار و سرنوشت مقاومت زن در برابر استيلاي اين ايدئولوژي در آثار ادبي به نقطۀ تقابل بين نظريه نوتاريخي باوري، استفان گرينبلت ، و آلن سينفيلد، از متفکران نظريه ماترياليسم فرهنگي بدل شده است .
٢-١ پيشينه پژوهش مطالعات متعددي در خصوص تقابل خوانش آثار ادبي بر اساس ديدگاه هاي تاريخ گرايي نوين و ماترياليسم فرهنگي صورت گرفته است و تقريبا تمامي آنها بر نتيجه سرنوشت مقاومت در برابر هژموني غالب تاکيد داشته اند.
تاريخ گرايان نوين تحـت تـأثير نظريات فوکو در زمينه هاي قدرت ، مقاومت و همچنين جزم انديشي، و نيز آراي لوئي آلتوسر درباره ايدئولوژي، نسبت به عاقبت مقاومت در برابر ايدئولوژي مسلط بدبين هسـتند و معتقدند که بازنمايي قدرت غالب به شيوه هاي غير رسمي مانند نمـايش اريکه و تـاج شاهانه در تئاتر باعث تثبيت و بازتوليد آن ميشود و هر گونه مقاومت در مقابل اين هژموني محکوم بـه در بـر گرفتـه شـدن توسط نيروهاي هژمونيک قدرت مسلط است تا خود بتواند بازتوليد شود ).
آن ها به اين تفکر فوکو مي انديشند که هر جا قدرت وجود دارد، مقاومت نيز هست ، و سينفيلد (١٩٩٢: ٤٩) با تکيه بر اين ديدگاه ، معتقد است اگرچه اغلب قدرت غالب ، گفتمان خود را حفظ مي کند ولي گاهي اين مقاومت است که ايدئولوژي حاکم را به عقب نشيني و حتي شکست وامي دارد.
در ادامه ، پس از بيان مختصري از پيشينه پژوهش ، اعتقاد به شکست يا پيروزي مقاومت در برابر گفتمان غالب مردسالار- که نقطه اختلاف نظر بين ماترياليست هاي فرهنگي و تاريخ گرايان نوين است - در منظومه عاميانه خه ج و سيامند بررسي مي شود.