Abstract:
چابکسازی پدیده ناشناختهای است که به لحاظ تجربی در پژوهشها کمتر به بررسی آن پرداخته شده است.کاهش بهنگام نیروی کار در شرکت توسط مدیریت، به معنای چابکسازی است که به عنوان یک راهبرد رهبری بها میتوان از آن یاد نمود. تغییرات نیروی انسانی در شرکت، کاهش هزینههای کارکنان و حقوق و دستمزد پرسنل را به با خود به ارمغان میآورد که در مواقع بحرانی یک مزیت رقابتی برای شرکت میباشد. منطبق بر نظریه بازیها اتخاذ راهبرد رهبری بها از سوی مدیران، شرکتهای در معرض ورشکستگی را نجات می دهد. چابکسازی سازوکاری از راهبرد رهبری بها است که با اتخاذ آن یک شکاف عمیق بین شرکتهای پیروی کننده از این راهبرد و ورشکستگی بوجود میآورد. بر این اساس از هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر چابکسازی بر ورشکستگی شرکتهاست. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1390 تا 1395 میباشد. حجم نمونه بر اساس روش حذف نظاممند بالغ بر 175 شرکت انتخاب شد. روش اجرای پژوهش مبتنی بر رگرسیون چندگانه و دادههای ترکیبی است. نتایج پژوهش نشان داد که مدیران با اتخاذ راهبردهای رهبری بها و سیاست چابکسازی، احتمال وقوع ورشکستگی را به صورت قابل ملاحظهای کاهش میدهند.
Machine summary:
پژوهش هاي تجربي نظير کاپل بلنچارد و کودرس ١٦ (٢٠٠٧)، جرپوت ١٧ (٢٠٠٧)، راج وفورسيث ١٨ (١٩٩٩)، اورسل و آمسترانگ استاسن ١٩ (١٩٩٥)، وورل و همکاران ٢٠ (١٩٩١) 1 Agility 2 Zorn 3 Guillamon 4 Block 5 Gensler 6 Chernikoff & Howell 7 Pollack 8 Uchitelle 9 Xerox Corp 10 Merck & Co 11 Block & Koellinger 12 GoPro 13 Wells 14 Kidd 15 Jung 16 Capelle-Blanchard & Couderc 17 Gerpott 18 Raj & Forsyth 19 Ursel & Armstrong-Stassen 20 Worrel et al ٣١٨ | مجله توانمندسازي سرمايه انساني، دوره ٢، شماره ٤، زمستان ١٣٩٨ بيان ميکنند که برش هاي شغلي بزرگ ، منجر به افزايش سود ميشود.
در اين صورت ممکن است بازار با واکـنش متفـاوت بـازيگران (مسـئولين ، مـديران شـرکت هـا و 1 Flanagan & O’Shaughnessy 2 Love & Kraatz 3 Zyglidopoulos 4 Karake 5 George 6 Lewin et al 7 De Meuse & Dai 8 Love & Nohria 9 Yu & Park 10 Goesaert et al 11 Guthrie & Datta 12 Fisher &White 13 Niehoff et al 14 Probst 15 Probst et al 16 Rusaw 17 Shaw et al مجله توانمندسازي سرمايه انساني ، دوره ٢، شماره ٤، زمستان ١٣٩٨| ٣١٩ سازمان ها)، روبرو شود.
بلک (٢٠١٧) در پژوهشي به بررسي مـديريت خـانواده ، 1 Nienstedt 2 Womack et al 3 Bruton et al 4 Brown & Dacin 5 Klein & Dawar 6 Mohr et al 7 Sen& Bhattacharya 8 Appelbaum et al 9 Datta et al 10 McKinley et al 11 Brauer & Laamanen 12 Powell & Yawson 13 Ndofor et al مجله توانمندسازي سرمايه انساني ، دوره ٢، شماره ٤، زمستان ١٣٩٨| ٣٢١ مالکيت خانواده و کوچک سازي پرداخته است .