Abstract:
عموماجامعهی ایران باستان یک جامعهی ایالتی و طایفهای بودهاست. به همین منظور شاهان برای
تاسیس شاهنشاهی خود از لحاظ نظامی و مشروعیت به همیاری این قبایل نیازمند بودند. جامعهی پارسها نیز
مانند دیگر جوامع اولیه» از قبایل متعددی تشکیل شاهبود. به نظر میرسد.ء کوروش شاه در راستای تحکیم
شاهنشاهی هخامنشی توانست هماهنگیهایی بین خوانین مهم پارسی ایجاد کند و در قرن ششم پم. رهبری
این قبایل را در دست بگیرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای ضمن
بررسی جامعهی پارسها و اهمیت قبایل به تحلیل جایگاه اشراف پارسی در دربار شاهنشاهی هخامنشی
میپردازد بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت» قدرت هخامنشیان در آغاز متکی به نیرویهای
قبیلهای بوداست که با گذشت زمان و پس از نخستین فتوحات و با توسعه شاهنشاهی پادشاهان ناگزیر
بودند برای آذارهی سازمانها و دستگاه منسجم آداری و سرزمینهای تصرف شده از بزرگان پارس بهره گیرند.
این قبایل به تدریج در زیرساختهای دربار شاهنشاهی هخامنشی نفوذ کردند و اشراف پارسی تحت رهبری
شاه بزرگ توانستنده قدرت خود را در دربار شاهنشاهی در طول بیش از دو قرن حفظ کنند.
Generally, ancient Iranian society has been a provincial and tribal society. Therefore,
the kings needed cooperation of these tribes and clans to establish their imperial
government legitimately and militarily. The Persian community, like other
early communities was consisted of several tribes. It seems that Cyrus the king
was able to establish some co-ordinations among significant Persian rulers and
take the rule of these tribes in 6th century AD. This research, in addition to study
the Persian communities and tribes importance, tries to analyze the place of Persian
aristocracy using descriptive-analytical method based on library resources.
Based on findings from the current research, we can say that the power of Achaemenids
was at first relied on tribal forces that over time and gradually penetrated
the infrastructures of Achaemenian royal court after the first conquests. With imperial
development, the kings had to use the great Persian leaders to manage the
organizations, the coherent administrative apparatus, and the occupied territories.
The Persian nobles was able to maintain their power and influence in royal court
for more than two centuries under the leadership of the great king.
Machine summary:
بــر اســاس يافته هــاي پژوهــش ميتــوان گفــت ، قــدرت هخامنشــيان در آغــاز متکــي بــه نيرويهــاي قبيلـه اي بوده اسـت کـه بـا گذشـت زمـان و پـس از نخسـتين فتوحـات و بـا توسـعه شاهنشـاهي پادشـاهان ، ناگزيـر بودنـد بـراي اداره ي سـازمان ها و دسـتگاه منسـجم اداري و سـرزمين هاي تصـرف شـده از بـزرگان پـارس بهـره گيرند.
کسنوفون ، آناباسيس ، ترجمۀ احمد بيرشک ، چاپ اول (تهران : کتاب سرا، ١٣٧٥)، ص ١٥٥.
٣٥ ايـن گـزارش نشـان دهنده ي موقعيتـي اسـت کـه اشـراف پـارس ، بـه واسـطه ي کمـک بـه کـوروش شـاه در تأســيس شاهنشـاهي بــه دســت آورده بودنـد و حــال بــا شــورش گئومات مغ /برديـا، در خطــر از دســت دادن ايــن امتيــازات قــرار مي گرفتنــد.
٤٥ امـا پـس از بـه قـدرت رسـيدن داريـوش شـاه ، مرحلـه دوم درگيـري بـا ديگـر سـران اشـراف شـروع شـد، ايـن امـر نشـان دهنده ي چنـد دســتگي ميــان برخــي از اشــراف بوده اســت و ثابــت مي کــرد کــه همــه ي آنــان از داريــوش شـاه حمايـت نکردنـد.
همان طــور کــه اشــاره کرديــم ، شــاهان هخامنشــي بــراي اداره ســپاه و ســرزمين هاي تصــرف شــده و منصب هــاي مهــم دربــاري بــه اشــراف زادگان پارســي نيازمنــد بودنــد.
بــا وجــود اينکــه نقــش اشــراف بــه عنــوان مشــاوران پادشــاه در شــوراي ســلطنتي ، بســيار برجســته بوده اســت و آنـان همـواره بـراي مشـاوره بـا پادشـاه در دسـترس وي بودنـد و نقـش خـود را بـه عنـوان مشــاوران سياســي و نظامــي تــا اواخــر شاهنشــاهي هخامنشــي همچنــان حفــظ کردنــد.