Abstract:
مسئله امامت در تاریخ اندیشه اسلامی و نیز رویکردهای مختلف این موضوع، پیشینه ای طولانی دارد. امامت، به معنای رهبری و ریاست امت است که طبعاً نوعی تبعیت و پیروی گروهی را به همراه دارد. اما سئوال این است این پشوایی و پیروی، که موجب تفاوتهایی میان مذاهب مختلف اسلامی نیز،گردیده، شامل چه قلمروی، و چه بُعدی از ابعاد زندگی دنیوی و اخروی انسان می گردد. مذاهب امامیه، معتزله و اشاعره علی رغم شباهت در بعضی ویژگی های امام، تفاوتهایی اساسی در مسئله امامت با یکدیگر دارند. این امر موجب گردیده همواره بین علما و متفکران این سه مذهب تضارب آرا در این مورد وجود داشته باشد. تحلیل و نقد آرا کلامی و دیدگاههای این متکلمان اسلامی، موجب تبیین راه حق وجایگاه امام میشود. این پژوهش باروش توصیف وتحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، درصدد واکاوی فلسفه وجود و ویژگی های امام ازمنظر سه متفکر برجسته اسلامی:علامه طباطبایی شیعی، قاضی عبدالجبارمعتزلی و قاضی باقلانی اشعری، است. علامه حقیقت امامت را از سنخ ولایت تکوینی و هدایت باطنی و معنوی و وجوب عقلی علی الله بیان می کند، قاضی عبدالجبار آن را مسئله ای اجرائی و عقلی و ضرورتی اجتماعی به منظور حفظ کیان اسلامی می داند. باقلانی نیز آن را فرعی فقهی و شرعی به منظور اداره امور جامعه اسلامی معرفی کرده است.
The issue of Imamate has a long history in the history of Islamic thought as well as various approaches to this issue. Imamate means the leadership and leadership of the ummah, which brings with it a kind of group obedience. but the question is, what is the scope and following of this dimension, which has caused differences between different Islamic religions, and which dimension of the dimensions of human life in this world and the hereafter. The religions of the Imams, Mu'tazilites and Ash'arites, despite the similarity in some characteristics of the Imam, have fundamental differences in the issue of Imamate. This has caused a constant conflict of opinion between the scholars and thinkers of these three religions in this regard. Analysis and critique of theological opinions and views of these Islamic theologians will explain the path of the Imam's right and position. This research, by describing and analyzing the text and in a library manner, seeks to analyze the philosophy of existence and characteristics of the Imam from the perspective of three prominent Islamic thinkers: Allameh Tabatabai Shiite, Judge Abdul Jabbar Mutazli and Judge Baqalani Ash'ari. Allameh expresses the truth of Imamate from the type of creational guardianship and esoteric and spiritual guidance and intellectual obligation of God, Judge Abdul Jabbar considers it as an executive and intellectual issue and a social necessity in order to preserve Islamic unity. Baqalani has also introduced it as a jurisprudential and religious branch in order to manage the affairs of the Islamic society.
Machine summary:
2. امام در اصطلاح متکلمان اسلامـی در تعریف اصطلاحـی امامت بیانـی متفاوت دارنـد و آنرا به دو صـورت تعریف کردهاند: برخی تعاریفی عام از امامت ارائه دادهاند که شامل نبوت نیز میشود، مانند این تعریف که امامت را به «رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیایی» تفسیر کرده است: «الامام هم الانسان الّذی له الرّئاسة العامّه فی الدین و الدنیا بالاصاله فی دار التکلیف» (علمالهدی، 1410: 2/ 264؛ طوسی، 1359: 426؛ رازی، 1412: 2/ 235؛ بحرانی، ۱۴۰۶: ۱۷۴ و فاضل مقداد، ۱۴۰۵: ۳۲۵) دسته دوم تعریفهایی است که امامت را جانشینی پیامبر (ص) در برپایی دین و نگهداری از امت مسلمان و امور دینی دانسته و امامت را علاوه بر خلافت، شامل امور دیگری نیز شمرده و اطاعت از امام را بر تمام امت واجب میدانند: «الامامة رئاسة عامه فی امور الدنیا والدین لشخص مِن الاشخاص نیابة عن النبی (ص)، و هی خلافة الرّسول فی إقامة الدین و حفظ حوزه الملة بحیث یجب اتّباعه علی کافة الامّه» (طباطبائی، 1381: 43؛ حلّی، 1425: 10؛ حلّی، ۱۳۶۵: ۶۶؛ فاضل مقداد، ۱۴۰۵: ۳۲۵-۳۲۶؛ فاضل مقداد، ۱۴۲۲: ۳۱۹-۳۲۰ و آمدی، ۱۴۲۳: ۳/ ۴۱۶) به طور کلی باید گفت: تعریف امامت در اصلاح به «رهبری امت اسلامی در امور دینی و دنیوی به عنوان جانشین پیامبر(ص)» مورد قبول همه فرقههای اسلامی است.
2. نظر قاضی عبدالجبار قاضی عبدالجبار تعریف و فلسفه وجوب امامت را نیابتی دانسته و ایشان را مأمور اقامه و اجرای حدود واجب الهی در دنیا میداند؛ زیرا وجوب این امر، پس از پیامبر (ص) متوجه عموم مسلمانان یا یکایک آنان نخواهد بود؛ بلکه بر عهده امام است.