Abstract:
روی کار آمدن سلسله پهلوی و اجرای برنامههای نوسازی توسط این حکومت جامعه ایرانی را از جنبههای گوناگون دچار تغییر و تحولات عمده کرده بود. در این میان قشرهای مختلف جامعه نیز از این نوسازی تاثیرات زیادی پذیرفتهاند. طبقه زمیندار که در دوره قبل به واسطهی املاک فراوان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قدرت فراوانی داشتند، بعد از روی کار آمدن رضاشاه، از برنامهها ی نوسازی او تاثیرات گوناگونی پذیرفتند و جایگاه آنها دستخوش نوسانات مختلفی گردید. این مقاله در صدد است تا با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی، تاثیرنوسازی رضا شاه را از لحاظ اقتصادی و سیاسی بر طبقه زمیندار مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، سوال اصلی مقاله حاضر این است که برنامههای نوسازی رضاشاه از لحاظ اقتصادی و سیاسی چه تاثیری بر طبقه زمین دار داشته است؟ یافتههای این بررسی نشان میدهد که در حوزه اقتصادی رضاشاه ابتدا با زور به مصادره املاک تعدادی از آنها در بعضی از نقاط کشور پرداخت، اما به محض تثبیت قدرت، با تصویب قانون ثبت املاک و اسناد و برنامههای دیگر، قدرت اقتصادی طبقه زمین دار را تثبیت کرد و رسمیت بخشید، و تغییری در نظام ارباب رعیتی به وجود نیاورد. اما از لحاظ سیاسی با اجرای قانون تقسیمات جدید کشوری، لغو القاب اشرافی، ایجاد خدمت نظام وظیفه عمومی، اعطای پست و مقامهای بوروکراسی نوین به آنها در نظام جدید و توسعه نفوذ دولت مرکزی در نقاط مختلف کشور، به تضعیف و خلع قدرت سیاسی زمین داران به نفع دولت مرکزی و طبقات جدیدی از جمله ارتشیان و دیوان سالاران اقدام کرد.
Machine summary:
بنابراین، سؤال اصلی مقاله حاضر این است که برنامههای نوسازی رضاشاه از لحاظ اقتصادی و سیاسی چه تاثیری بر طبقه زمین دار داشته است؟ یافتههای این بررسی نشان میدهد که در حوزه اقتصادی رضاشاه ابتدا با زور به مصادره املاک تعدادی از آنها در بعضی از نقاط کشور پرداخت، اما به محض تثبیت قدرت، با تصویب قانون ثبت املاک و اسناد و برنامههای دیگر، قدرت اقتصادی طبقه زمین دار را تثبیت کرد و رسمیت بخشید، و تغییری در نظام ارباب رعیتی به وجود نیاورد.
بنابراین مقاله حاضر در پی پاسخ دادن به این پرسش است که نوسازی رضاشاه از لحاظ اقتصادی و سیاسی چه تأثیری بر طبقه زمیندار داشته است؟ به نظر میرسد نوسازی رضا شاه در حوزهی سیاسی موجب کاهش قدرت طبقه زمینداران گردیده ولی در حوزه اقتصادی نوسازی وی، به جز در مواردی که منافع شخص شاه و حکومتش ایجاب میکرد از قدرت اقتصادی زمین داران کم نشد همچنین سیستم عادلانه مالکیت شکل نگرفته و نظام ارباب –رعیتی بدون تغییر ماند.
همهی این اقدامات برای دو هدف بزرگ بوده است: یک تبدیل شدن شاه به عنوان مالک اول ایران دوم از بین بردن نفوذ و قدرت زمین داران قدرتمند در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور به نفع دولت مرکزی.
فوران نیز معتقد است اگرچه رضاشاه توانست از قدرت سیاسی زمین داران در ساختار حکومت بکاهد ولی جایگاه اقتصادی اکثر این طبقه دست نخورده باقی ماند و برنامههای نوسازی رضاشاه و اصلاحات اقتصادی او در نظام ارباب رعیتی سنتی تغییری به وجود نیاورد.