Abstract:
پرداخت یارانه ها یکی از سیاست های حمایتی دولت از بخش های اجتماعی و اقتصادی است. حمایت از مردم محروم، کاهش فاصله ی طبقاتی و افزایش رفاه عمومی از هدف های اجتماعی برقراری یارانه است. در سال های اخیر گامهایی برای اصلاح و کاهش یارانه ی غذا برداشته شده است. در این مطالعه آثار رفاهی پرداخت نقدی یارانه ی غذا با به کارگیری مدل تعادل عمومی قابل محاسبه بر پایه ی ماتریس حساب داری اجتماعی سال 1380بررسی شد. نتایج بررسی نشان داد که سیاست های پرداخت نقدی باعث افزایش رفاه خانوارها میشود، اما اگر پرداخت نقدی یارانه هدفمند نباشد، هزینههای دولت کاهش نمییابد. بنابراین در پرداخت نقدی یارانه ی غذا افزون بر رفاه خانوارها باید هزینههای دولت نیز در نظر گرفته شود. پیشنهاد میشود که پرداخت نقدی یارانه ی غذا هدفمند باشد.
Government's payment of subsidies is a supporting policy for social and economic sectors. A goal of establishing social subsidies is protection of low-income groups and increasing welfare. In recent years، the government has taken steps in way of reforming and reduction of food subsidy. Impacts of Iranian food subsidy reform policies on household welfare are investigated in this study، using a Social Accounting Matrix (SAM) based on Computable General Equilibrium (CGE). The SAM belongs to 2000. The result showed that cash payment of food subsidy has increased household welfare، but untargeted of food subsidy did not reduce expenditure of government. Therefore، the expenditure of food subsidies by the government must be considered as well as the household's welfare. It is suggested that the cash payments to food subsidies should be targeted to low income groups.
Machine summary:
در این مطالعه آثار رفاهی پرداخت نقدی یارانه ی غذا با به کارگیری مدل تعادل عمومی قابل محاسبه بر پایه ی ماتریس حساب داری اجتماعی سال ١٣٨٠ بررسی شد.
در این پژوهش ، با بهره گیری از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه ٢ (CGE) اثر سیاست های مختلف اصلاح نظام پرداخت یارانه ی مواد غذایی بررسی شده است .
پایه ی آماری به کار رفته برای بررسی اثرهای سیاست های مختلف اصلاح یارانه ی مواد غذایی در ایران ماتریس حساب داری اجتماعی سال ١٣٨٠ ایران است (عسکری، ١٣٨٤).
پس از برآورد مدل تعادل عمومی و محاسبه ی تغییرات در متغیرهای مختلف میتوان اندازه ی تغییر در سطح رفاه خانوارها را بر اساس تابع رفاه اجتماعی برگسون -سامئلسون به شکل زیر تعیین نمود (کودی و هریس ، ٢٠٠٤): (به تصویر صفحه رجوع شود) (1) Vh تابع مطلوبیت غیرمستقیم برای خانوار h ،p بردار قیمت کالاها، w بردار قیمت عوامل تولید، و mh درآمد مستقل خانوار (پرداخت های انتقالی دولت ) است .
مقایسه ی این سناریو با سناریوهای هدفمندی یارانه ی غذا به شکل پرداخت نقدی برای گروه - های نیازمند نشان دهنده ی آن است که افزایش در رفاه کل خانوارها در این سناریو بیش تر است .
به طور کلی بررسی سیاست های اصلاحی یارانه ی غذا با بکارگیری مدل تعادل عمومی قابل محاسبه نشان میدهد که اگر درآمد مستقیم پرداخت شود، حتی اگر غیرهدفمند برای تنگ دستان باشد منجر به افزایش موثر رفاه خانوارها و کاهش تنگ دستی در سطح ملی میشود، ولی باید به این نکته توجه داشت که پرداخت نقدی یارانه به شکل غیرهدفمند منجر به ایجا یک تعهد مالی برای دولت در برابر مصرف کنندگان و افزایش هزینه های دولت میشود.