Abstract:
مقاله حاضر به بررسی اثر گذاری اندیشه های اقتصادی محققان مسلمان بر مکتب اسکولاستیک (مدرسی) در قرون وسطی با تکیه یر روش تحلیلی توصیفی می پردازد. هدف آن، ضمن نشان دادن اثرات یادشده، پیدا کردن زمینه های مشترک فکری در تاریخ ادیان بوده که موجب درک سنت ها و ریشه های فکری مشترک زمینه ساز افزایش همکاری و تقویت پیوندهای موسسات دینی اقتصادی میان ادیان می باشد. در این نوشتار ابتدا به تبیین شرایطی که به ظهور و بروز اندیشه های اقتصادی در میان اندیشمندان مسلمان منجر شده و سپس انتقال آن به مکتب اسکولاستیک در غرب، پرداخته شده است. این مقاله، ارتباطاتی که باعث نزدیکی این دو تفکر به یکدیگر شدند را توضیح می دهد. سپس بر مواردی چند از این دو سنت فکری که در بردارنده دیدگاه های مشابهی هستند دست گذارده شده است. سیر در این موارد نشان می دهد که اخلاق و ارزش های انسانی، اصلی ترین شالوده های دو مکتب فکری اقتصادی اسلام و اسکولاستیک در قرون وسطی بوده، زمینه نزدیکی میان اقتصاد اسلامی و اقتصاد مسیحی وجود دارد.
Abstract Based on the analytical- descriptive method, this article makes a discussion about how economic ideas of Muslim scholars influenced Scholastic schools in the Middle Ages, in the meanwhile, the purpose of this paper is also to find common grounds of thought in religions history, which helps to understand traditions and common intellectual roots, build grounds to expand cooperation, and strengthen ties between economic-religious institutions among religions. The circumstances that led to the emergence of economic reflections among Muslim scholars, and the subsequent transference of that to the Scholastic school in the West, have been explained in this article. This article, explains the connections which caused these two thoughts to get close together. Further, it elaborates on several occasions in which these two intellectual traditions contain similar views. Investigation in these instances suggests that ethics and human values were the most essential foundations of the both Islamic and Scholastic economic thought schools in the Middle Ages, and there exists a basis of closeness between Islamic and Christian economics.
Machine summary:
بررسي تأثير انديشه هاي اقتصادي متفکران مسلمان بر مکتب اسکولاستيک در قرون وسطي تاريخ دريافت : ١٣٩٤/٤/٢٢ تاريخ پذيرش: ١٣٩٤/٥/٢٢ محمدرضا يوسفي شيخ رباط سيد مهدي ميرحسيني چکيده مقاله حاضر به بررسي اثر گذاري انديشـه هـاي اقتصـادي محققـان مسـلمان بـر مکتـب اسکولاسـتيک (مدرسي ) در قرون وسطي با تکيه ير روش تحليلي توصيفي مـي پـردازد.
سير در اين موارد نشان مي دهد که اخلاق و ارزش هـاي انسـاني ، اصـلي تـرين شـالوده هـاي دو مکتب فکري اقتصادي اسلام و اسکولاستيک در قرون وسطي بوده، زمينه نزديکي ميان اقتصاد اسلامي و اقتصاد مسيحي وجود دارد.
ارتباطات جهـان غرب در آن دوره و رشد علم در ميان مسلمانان موجب شـد تـا ايـن بـار نهضـت ترجمـه متـون مسلمانان در غرب رخ داده، آثار بزرگاني مانند فارابي ، ابن رشد، بوعلي سينا و ديگـران بـه زبـان هاي رايج در غرب و از جمله يوناني برگردانده شده، دانشمندان قرون وسطي از آنها بهره برند.
روشن است که بر اساس اين تفکر که تلاش براي درآمد مازاد بر نياز، گناه محسوب شـده و درآمد مازاد بايد به صورت انفاق و يا قرض الحسنه اعطا گردد، نمي توان هيچ نظريه اقتصـادي را بنا نهاد و اين دليل دومي بود که دانشمندان مسيحي هيچ آموزه ايي از منابع اوليـه خـويش نيافته و خود نيز هيچ انگيزه اي براي يافتن و ارايه راه حل در مواجهه با مشـکلات اقتصـادي و 11 تدوين نظريه هاي اقتصادي نداشتند.