Abstract:
هدف: هدف از این پژوهش ارائه الگویی برای دانش معلمان علوم متوسطه اول استان کردستان بود. روش: روش پژوهش حاضر نوع خاصی از سنت پژوهش کیفی به نام گراند تئوری بود. جامعه آماری در این پژوهش معلمان علوم تجربی متوسطه اول بودند و نمونه انتخاب شده در این پژوهش، 16 نفر (8 زن و 8 مرد) از معلمان علوم بودند که درزمینهٔ دانش موردنیاز برای تدریس و آموزش علوم دارای تجارب زیسته ارزشمندی بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. دادههای این پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، عمیق و باز با معلمان علوم متوسطه اول جمعآوری شد. دادههای حاصل از مصاحبهها با استفاده از تکنیک کدگذاری اشتراوس و کوربین و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی و با روش تحلیل محتوای متن مصاحبهها، موردبررسی قرار گرفت. نتایج: یافتهها نشان داد محور اصلی دانش معلمان علوم متوسطه اول تحت تأثیر عواملی ازجمله شرایط علّی (مدیریتی ، عوامل فردی معلمان ، تدریس علوم و فرهنگ علمی )؛ راهبردهای کسب دانش معلمان علوم (برنامهریزی سازمان، اجرای برنامه ، برنامهریزی شخصی و عمل به آن )؛ زمینه ( شفاف سازی دانش معلمان علوم، عوامل اقتصادی معلمان، مدیریت مناسب و توانایی ومهارت معلمان ) و شرایط مداخلهگر (عوامل مدیریتی معلم ، نگرش معلمان و خودسازی و هویت معلمان ) قرار داشت که در نهایت منجر به بهبود پیامدهای ( خود تنظیمی معلمان، افزایش شایستگی، ارتقای اخلاق حرفه ای و افزایش کارایی و اثربخشی آموزشی) معلمان شد.
Purpose: The purpose of this study was to provide a model for the knowledge of the first high school teachers in Kurdistan province.
Methods: The present research method was a special type of qualitative research tradition called the Grounded Theory. The statistical population in this study was the first high school experimental science teachers and the sample selected in this study was 16 (8 female and 8 male) science teachers who had valuable life experiences in the field of knowledge needed for teaching and teaching science. Purposeful sampling was used to select the sample. Data were collected using semi-structured, in-depth and open-ended interviews with first grade teachers. Interview data were analyzed using Strauss and Corbin coding technique and three stages of open coding, axial coding, and selective coding, and were analyzed by content analysis method.
Findings: The findings showed that the primary knowledge teachers' knowledge base was influenced by factors such as causal conditions (managerial, individual factors of teachers, teaching science and scientific culture); science teachers knowledge acquisition strategies (organization planning, program implementation, personal planning and action planning). It was the context (transparency of science teachers' knowledge, economic factors of teachers, appropriate management and skills and abilities of teachers) and intervening conditions (teacher management factors, teachers' attitudes and teachers' autonomy and identity) that ultimately led to improved (self-regulation) outcomes. Teachers, Increasing Competence, Promoting Professional Ethics, and Increasing Efficiency and Effectiveness a Instructional) became a teacher.
Machine summary:
فصلنامه علمي پژوهشي تدريس پژوهي Journal of Research in Teaching سال هفتم – شماره دوم – تابستان ١٣٩٨ صفحات : ١٨٨-١٦١ Vol 7, No 2, Summer 2019 طراحي الگوي دانش معلمان علوم تجربي متوسطه اول Designing a the teachers´ knowledge model in junior high school for science 1 استان کردستان : براساس نظريه داده بنياد teachers پروين آفتابي ١، مجيد علي عسگري *، مصطفي قادري ٣ P.
(٢٠٠٩ ,jan and van) هدف از آموزش علوم تجربي، آموزش پديده هاي طبيعي و قابل مشاهده در زندگي روزانه است در همه نظام هاي آموزشي جهان ، آموزش و يادگيري علوم از اهميت و جايگاه ويژه اي برخوردار بوده و تلاش ميشود تا همه دانش آموزان ضمن آشنايي با اصول و مفاهيم علوم تجربي و کسب سواد علمي لازم آگاهيهاي ضروري براي يک شهروند مطلوب را کسب کنند؛ بنابراين با توجه به موارد ذکرشده در باب اهميت علوم تجربي در زندگي واقعي اين ضرورت احساس ميشود که بايد معلمان علوم تجربي به انواع مهارت ، توانايي و دانش ضروري ازجمله دانش محتوايي درزمينه ي موضوع ويژه درسي، دانش پداگوژيکي و دانش فناوري مجهز باشد.
اين دانش ويژه ، زمينه درک رابطه بين محتوا و پيش دانسته هاي شاگردان و روش هاي متنوع تدريس براي تدريس اثربخش و موفق را فراهم ميکند (٢٠٠٦ ,Mishra and kohler) و اما درزمينه ءٔ دانش فناوري بايد گفت که معلمان علوم نيازمند يادگيري و استفاده درست از اين فناوري در موقعيت هاي واقعي کلاس درس هستند: امروزه تکنولوژي بخشي ضروري از محيط هاي آموزشي به حساب ميآيد.