Abstract:
غنیترین ادوار شعر حماسی فارسی، قرون چهارم، پنجم و آغاز قرن ششم هجری است و دلیل این امر را میتوان در جوّ سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمانه دانست. این دوران پر اهمیّت با شاهنامههای منثور شروع میشود و به آثاری همچون برزونامه و شهریارنامه ختم میشود. یکی از بهترین راهها برای شناخت هر چه بیشتر آثار حماسی، دقّت و توجّه به شاخصههایی است که یک اثر را حماسی میکنند، امّا در این میان نمیتوان هر حماسهای را ملّی دانست. محقّقین شاخصههای بسیاری را برای آثار حماسی برشمردهاند که اگر در یک اثر تعدادی از آن شاخصهها یافت شود، میتوان آن اثر را حماسی خواند، امّا اگر همۀ این شاخصهها در یک اثر جمع شده باشد، آن اثر را میتوان حماسهای ناب، راستین و بر پایۀ زیرساختهای اسطورهای قلمداد کرد. مهمترین ملاک تشخیص ملّی بودن یک حماسه، ملّیگرایی و داشتن آرمانها و دغدغهها و قهرمانانی ملّی و وطنی است. برآیند پژوهش توصیفی ـ تحلیلی ما اثبات میکند تنها اثری که از همه نظر شایستۀ دریافت عنوان حماسۀ ملّی است، شاهنامۀ فردوسی است و دیگر آثار حماسی این دوره را میتوان منظومههای طبیعی قلمداد کرد؛ زیرا مبحث ملّیگرایی در همۀ شئون این آثار حماسی لحاظ نشده است. گفتنی است که برخی از این آثار همچون ذیلی بر شاهنامه هستند که گویی با خواندن آنها بخشی منفرد از یکی از داستانهای شاهنامه ادامه پیدا میکند.
The richest of Persian epic poems can be found in fourth, fifth and the beginning of sixth century. The reason to this lies within the dominant political and social atmosphere in the society. This glorious era starts with prose shahnamehs and ends with works such as Borzu nama and Shahriyarnameh. One of the best ways to more meaningful recognition of epic works is to pay attention to the criteria through which a work can be considered as epic. However, not every epic work can be named as national. Researchers have mentioned numerous criteria to recognize epic works. Provided that a number of these criteria are found, the work can be recognized as epic. Nevertheless, if many of the criteria are found in a work, it can be recognized as a true and unique piece of work that is based on legendary infrastructures. The most prominence of a national epic work is nationalism and possession of national goals, concerns and heroes. This study has been done via a descriptive-analytical approach and the results show that the only national epic work that is thoroughly worth recognition is Ferdowsi’s Shahnameh. Other epics of the same era are considered as natural since they have not regarded nationalism extensively. It is said that several of such works are as a part of Shahnameh through which reading them can reflect only a continuation of a single story of Shahnameh.
Machine summary:
وجوه تمایز حماسۀ ملّی از منظومۀ طبیعی در ادبیّات فارسی زهرا جمشیدی 1 چکیده غنیترین ادوار شعر حماسی فارسی، قرون چهارم، پنجم و آغاز قرن ششم هجری است و دلیل این امر را میتوان در جوّ سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمانه دانست.
برآیند پژوهش توصیفی ـ تحلیلی ما اثبات میکند تنها اثری که از همه نظر شایستۀ دریافت عنوان حماسۀ ملّی است، شاهنامۀ فردوسی است و دیگر آثار حماسی این دوره را میتوان منظومههای طبیعی قلمداد کرد؛ زیرا مبحث ملّیگرایی در همۀ شئون این آثار حماسی لحاظ نشده است.
بهمننامه یکی از منظومههای مهم و کهن شعر فارسی و متعلّق به اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است که به تقلید از شاهنامه سروده شده است، امّا سؤال مهمّی که در اینجا مطرح است این است که آیا واقعاً میتوان این منظومه را حماسة ملّی دانست؟ وقتی از شخصیّت بهمن نام میبریم، ناخودآگاه خیرهسریهای او در داستان رستم و اسفندیار به عنوان اوّلین جرقّههای حضور او در داستانهای حماسی ایران به ذهن خطور میکند.
دلیل دیگر در ردّ این منظومه به عنوان حماسۀ ملّی این است که فردوسی تمایلی برای نظم داستانهای بهمن نداشته و گویا با زیرکی تمام پی برده بود که اصولاً خود بهمن شخصیّتی حماسی ندارد.
با اینکه در میان شخصیّتهای کوشنامه و شاهنامه همانندیهایی دیده میشود، امّا هرگز نمیتوان کوشنامه را حماسهای ملّی دانست و بهترین دلیل برای این امر آن است که قهرمان اصلی این کتاب کوش پیلدندان از نژاد ضحاک بدمنش و مورد نفرت ایرانیان است.