Abstract:
مقاله حاضر درخصوص ارتباط میان درآمدهای مالیاتی و میزان استقلال جامعه در مقابل دولت میباشد. چراکه پیششرط یک جامعه مدنی قوی و به تبع آن رشد قدرت و استقلال جامعه در مقابل دولت، یک دولت دموکراتیک حافظ قانون و نظم است. گرچه در مورد رابطه دولت و جامعه و تاثیر منفی درآمدهای نفتی و منابع خدادادی در کشورهای خاورمیانه بطورکلی مطالعاتی انجام گرفته است. اما هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه بین درآمدهای مالیاتی و میزان استقلال جامعه در مقابل دولت است. در این پژوهش تلاش شده است ماهیت دولت رانتیر در ایران (پهلوی دوم) و همچنین تلاش برای افزایش درآمدهای غیرنفتی (بعد از انقلاب)، و ارتباط آن با قدرت و استقلال جامعه در مقابل دولت در یک پروسه تاریخی مورد کنکاش قرار گیرد. سوالی که در این مقاله مطرح شد این میباشد که چه ارتباطی میان درآمدهای مالیاتی و میزان استقلال جامعه در مقابل دولت وجود دارد؟ که به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این فرضیه میپردازد که دولت بعنوان مسیول دریافت عواید و مالیاتهای جامعه، مطالبات عمومی را سامان میدهد اما این معادله در کشور رانتیر پهلوی دوم به شیوه دیگری بود و بعد از انقلاب علیرغم وابستگی به درآمدهای خدادادی تفاوتهای زیادی با دولت پیشین وجود دارد. در نهایت یافتهها حاکی از آن است که دولت ایران با ورود عنصر مهمی به نام نفت از نظر کارکردی منحرف شد و به جای آنکه بعنوان نهادی داور بر فعل و انفعالات بخش خصوصی و بازار نظارت داشته باشد، خود به یک بازیگر قدرتمند اقتصادی تبدیل شد.
Machine summary:
در این پژوهش تلاش شده است ماهیت دولت رانتیر در ایران (پهلوی دوم) و همچنین تلاش برای افزایش درآمدهای غیرنفتی (بعد از انقلاب)، و ارتباط آن با قدرت و استقلال جامعه در مقابل دولت در یک پروسه تاریخی مورد کنکاش قرار گیرد.
سوالی که در این مقاله مطرح شد این میباشد که چه ارتباطی میان درآمدهای مالیاتی و میزان استقلال جامعه در مقابل دولت وجود دارد؟ که به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این فرضیه میپردازد که دولت بعنوان مسئول دریافت عواید و مالیاتهای جامعه، مطالبات عمومی را سامان میدهد اما این معادله در کشور رانتیر پهلوی دوم به شیوه دیگری بود و بعد از انقلاب علیرغم وابستگی به درآمدهای خدادادی تفاوتهای زیادی با دولت پیشین وجود دارد.
به همان میزانی که درآمد نفت، دولت را از ابزار تولید داخلی و طبقات اجتماعی مستقل میکند، در بسیاری موارد خود این طبقات به دولت وابسته میشوند: از جمله برای کار؛ کمکهای مستقیم و امتیازات گوناگون دیگر؛ دریافت وام برای سرمایهگذاری، دستیابی به بازارهای پر رونق داخلی برای تحصیل سودهای کلان در امر تولید و تجارب و بورس بازی، و نیز طرحهای رفاه عمومی از آموزش و پرورش و بهداشت گرفته تا سوبسید مواد غذایی، بنابراین هزینههای دولت، بعنوان سرچشمه قدرت اقتصادی و سیاسی که تمایل به حفظ و گسترش خود دارد، سرنوشت طبقات مختلف اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد.
یکی از تاثیرات بسیار عمده و اساسی افزایش درآمدهای نفتی در کشور ما، تقویت دولت محمدرضا شاه و استقلال او از جامعه بوده است که به او این امکان را داد که یک نقش فراطبقاتی را ایفا کند.