Abstract:
در این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی به مسئله اجتماع دو قادر بر یک مقدور از دیدگاه معتزله و امامیه پرداخته میشود و استطاعت و قدرت خداوند و انسان نیز مورد کاوش قرار میگیرد. یافتههای تحقیق نشان میدهد؛ معتزله و از جمله عبدالجبار در عین اعتقاد به تقدم استطاعت انسان بر فعل، به قدرت خداوند نیز نسبت به جمیع ممکنات معتقدند. اما در تعارض میان قدرت خداوند و قدرت انسان نسبت به یک فعل، تنها انسان را قادر دانسته و به تفویض گرایش پیدا کردهاند. در امامیه، برخی از متکلمین نخستین (از اصحاب ائمه^) هم خداوند و هم انسان را قادر میدانند. بدینصورت که استطاعت انسان مشروط به سلامتی اعضا و جوارح و صحت جسم است و تحقق فعل وابسته به سبب وارد ـ از سوی خداوند ـ میباشد. برخی همنوا با معتزله و برخی نیز از اقوی بودن قدرت خداوند سخن گفتهاند. متکلمین معاصر با طولی دانستن قدرت انسان، هم از قدرت خداوند و هم از قدرت انسان دفاع کردهاند.
In this research, with an analytical-descriptive method, the effects of two collateral causes on one caused from the point of view of Muchr('39')tazilites and Imamiyyeh as well as human ability and Divine power are studied. As is understood by the findings, The Muchr('39')tazilites, including Abd ul-Jabbar, while believing in the primacy of human ability over action, also believe in the power of God over all contingent beings. But in the conflict between the power of God and the power of man over an action, they have considered only man as capable and have tended to delegation. In Imamiyyeh, some of the first theologians (from the companions of the Imams) consider both God and man to be capable in such a way that human ability is conditioned on the health of the limbs and joints and the health of the body, and the fulfillment of the action depends on the cause caused by God. . Some have agreed with the Muchr('39')tazilites and some have spoken of Godchr('39')s power as being more effective than that of man. Contemporary theologians have defended both the power of God and the power of man by recognizing human power as being based on that of God.
Keywords
Imamiyyeh, Muchr('39')tazilites, Effects of Two Collateral Causes, Power, Ability, Single Caused.
Machine summary:
اگرچه هركدام از تفويض و امر بين امرين، داراي مبانياي است كه لازم است بهصورت جداگانه مورد بررسي قرار گيرد، بررسي مسئله اجتماع دو قادر بر مقدور واحد متوقف بر اين است كه مسائل استطاعت و قدرت خداوند و انسان مورد كاوش قرار گيرد و درنهايت از نتايج آن در حل مسئله استفاده شود.
ميتوان جنبه نوآوري اين تحقيق را حل مسئله اجتماع دو قادر بر يك مقدور با توجه به استطاعت و قدرت خداوند و انسان از ديدگاه معتزله و اماميه دانست.
240) معتقد هستند كه استطاعت چيزي جداي از انسان نيست بلكه چيزي است كه اگر براي انسان مانعي وجود نداشته باشد، نسبت به انجام آن، قدرت و توانايي دارد.
حال كه چنين است، در مورد يك فعل خاص، از يك جهت و در يك زمان، كه هم متعلق قدرت خداوند و هم متعلق قدرت انسان است و يكي انجام فعل را و ديگري ترك آن را اراده كرده، امر چگونه توجيه ميشود؟ آيا قدرت خداوند محقق خواهد شد و يا قدرت انسان؟ ازآنجاكه عبدالجبار معتقد است دو قادر نميتوانند در يك مورد اجتماع كنند به استحاله آن رأي داده و از طرف ديگر، قدرت انسان را مقدم داشته است.
672) ايشان ـ برخلاف ديدگاه سيد مرتضي ـ قائل به اجتماع دو قادر بر مقدور واحد است، در پاسخ استدلال ياد شده (با فرض آنكه يكي از دو قادر خدا و ديگري انسان باشد) معتقد است كه مراد خداوند محقق خواهد شد.