Abstract:
ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ ﯾﮑﯽ از ﻣﻔﺴﺮان ﺑﺰرگ اﻣﺎﻣﯿﻪ در دوران ﻣﻌﺎﺻﺮ اﺳﺖ ﮐـﻪ ﺗﻔﺴﯿﺮ وی از اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻋﻠـﻮم و ﻣﻌـﯿﺎ ﻗﺮآﻧـﯽ از اﻫﻤﯿـﺖ ﺑﺴـﯿﺎری ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﺑﺮرﺳﯽ اﺧﺘﻼف ﻗﺮاﺋﺎت، ﻧﻘﺪ و ﯾﺎ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﯾﮏ ﻗﺮاﺋﺖ ﺑـﺮ ﻗﺮاﺋﺎت دﯾﮕﺮ ﯾﮑﯽ از آن ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎه وﯾـﮋهای در ﺗﻔﺴـﯿﺮاﻟﻤﯿﺰان دارد. رازﺟﻤﻠﻪ ﭘﯿﺶ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻗﺮآن در اﺧﺘﯿﺎر داﺷﺘﻦ ﻗﺮاﺋﺖ اﺑﻼغ ﺷﺪه از ﺳﻮی ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ اﺳﺖ از ﻧﻈﺮ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﯽ (ره) اﯾﻦ ﻗﺮاﺋﺖ اﮐﻨﻮن در ﻣﯿﺎن ﻗﺮاﺋﺖ ﻫﺎ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﻨﻬﺎن اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺮای ﺑﺎزﯾﺎﺑﯽ آن ﺑﻪ ﻗﺮاﺋﺖ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮده و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺗﻔ ﮔﺮان ﺳﻨﮓ اﻟﻤﯿﺰان را ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
ﭘﮋوﻫﺶ در اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺪ ﻗﺮاﺋـﺖ، ﺗﺮﺟﯿﺢ ﯾﮏ ﻗﺮاﺋﺖ ﺑﺮ ﻗﺮاﺋﺖ دﯾﮕﺮ، ﻋﺪم ﺗﺮﺟﯿﺢ ﯾـﮏ ﻗﺮاﺋﺖ ﺑـﺮ دﯾﮕـﺮی، ﮔﺎه ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اﻓﺎده ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﯾﮑﺴﺎن و ﻋﺪم اﻇﻬـﺎر ﻧﻈـﺮ در ﺑﺮاﺑـﺮ دو ﯾـﺎ ﭼﻨـﺪ ﻗﺮاﺋﺖ و ذﮐﺮ ﯾﮏ ﻗﺮاﺋﺖ در ﺗﺄﯾﯿﺪ دﯾﺪﮔﺎه ﺗﻔﺴﯿﺮی، ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﺷـﯿﻮهﻫـﺎی ﻋﻼﻣﮥ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ در ﻣﻮاﺟﻬﮥ ﺑﺎ اﺧﺘﻼف ﻗﺮاﺋﺎت اﺳـﺖ.
ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺎ رد ﺗﻮاﺗﺮ ﻗﺮاﺋﺎت و ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺸﻬﻮر داﻧﺴﺘﻦ آﻧﻬﺎ و ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻧﺪاﻧﺴﺘﻦ ﻗﺮاﺋﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﻗﺮاﺋﺖ ﻋﺎﺻﻢ، ﺑﻪ ﻗﺮاﺋﺖ ﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ ﺗﻮﺟﻪ دارد؛ ﭼﺮاﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺎور اﯾﺸﺎن ﺳﻪ ﺧﺼﯿﺼﻪ ﺻﺤﺖ ﺳﻨﺪ، ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﺑﺎ ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﺮﺑﯽ و ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺑﺎ رﺳﻢ ﻣﺼﺤﻒ در اﯾﻦ ﻗﺮاﺋﺎت وﺟﻮد دارد. از ﻧﻈﺮ ﻋﻼﻣﻪ، ﻗﺮاﺋﻦ ﺑﺎزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮاﺋﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻋﺒﺎرت اﻧﺪ از: اﻓﺼﺤﯿﺖ، ﺳﯿﺎق آﯾﺎت، ﻗﻮاﻋﺪ ﺻﺮﻓﯽ، ﺳﺎزﮔﺎری ﺑﺎ ﻣﻔﺎد آﯾﺎت، دﻟﯿﻞ ﻋﻘﻠﯽ و ﻧﯿﺰ رواﯾﺎت. وی ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﺎن ﺑ ﭘﯿﺮوی از ﻗﺮاﺋﺖ ﻣﺸﻬﻮر ﻓﺮﻣﺎن داده اﻧﺪ و ﻟﺬا از ﻗﺮاﺋﺖ ﻣﻨﺴﻮب ﺑﻪ آﻧﺎن ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺆﯾﺪ ﯾﺎ ﺗﻔﺴﯿﺮ آﯾﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
Machine summary:
بینش اخیر از آن کسانی است که معتقدند تعدد قرائت ریشه در اجتهاد راویان دارد(طوسی، تفسیر التبیان، ج1، ص7) مبنای این دیدگاه روایات صحیح از امام صادق7 است که فرمود: «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَکِنَّ الاخْتِلافَ یَجِیءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاهِ؛ قرآن واحد است و از سوی خدای واحد نازل شده است، لیکن اختلاف از ناحیه راویان پدید آمدهاست» (کلینی، کافی، ج2، ص630) نکته درخور توجه اینکه علامه در هیچ جای تفسیر المیزان به این حدیث اشارتی ندارد، لیکن از لابهلای کلمات ایشان میتوان به این دیدگاه رسید که وحدت نزول قرایی را پذیرفتهاند و صور مختلف الفاظ را تنها بهعنوان معنی و تفسیر میدانند(طباطبائی، المیزان، ج7، ص275) ضمن آنکه علامه در بحث جمع قرآن با نقل حدیثی از منابع اهل سنت از سویدبن غفله روایت میکند که امام علی7 فرمود: «ما تقولون فی هذه القراء؟ فقد بلغنی أن بعضهم یقول: إن قراءتی خیر من قراءتک و هذا یکاد یکون کفراً؛ شما درباره این قراء چه میگویید؟ به من خبر رسیده که اینها به یکدیگر میگویند قرائت من از قرائت تو بهتر است و این نزدیک به کفر است».
( طباطبائی، قرآن در اسلام، ص143) ابن جزری نیز مینویسد: روا نیست که بگوییم مراد از «سبعه أحرف» قرائت هفت قاری مشهور است آنگونه که برخی گمان کردهاند؛ زیرا این هفت نفر در زمان پیامبر9 وجود نداشتند و نخستین کسی که قرائت آنها را گرد آورد، ابن مجاهد بود(ابنجزری دمشقی، النشر فی القرائات العشر، ج1، ص35) وی همچنین مینویسد: ابن مجاهد چنین کرد تا عدد قراء قرآن را با عدد سبع که قرآن براساس آن نازل شدهاست مطابق کند نه اینکه وی اعتقاد داشته باشد غیر از قرائات سبع، دیگر قرائتها روا نیست.