Abstract:
شادمانی شالودة زندگی خوب و سلامت روان است. نبود یا ضعف آستانههای لازم احساس شادمانی، چالشبرانگیز و آسیبزاست. رتبة شادمانی ایران در میان 69 کشور جهان 61 است. این پژوهش پیمایشی معطوف سه هدف است: سنجش میزان شادمانی شهروندان، تحلیل پراکنش فضایی شادمانی در 46 محة لشهر زاهدان و تحلیل رابطة شادمانی شهروندان، با سطح اقتصادی، اجتماعی و کالبدی محلهشان. این پژوهش، کاربردی، توصیفی- تحلیلی، با نمونهبرداری تصادفی دومرحلهای است. مدلهای تحلیل عبارتاند از: کولموگروف-اسمیرنوف، شاپیرو–ویلک، U مانویتنی، کروسکال والیس، کایدو، تست نشانه، مدل فی، ویکرامرز و جدول متقاطع. حجم نمونه 386 واحد از 46 محله است که بر پایة جایگاه اقتصادی- اجتماعی و کالبدی به پنج سطح تفکیک شدهاند. یافتهها با سطح معناداری 000/0 نشان میدهد، میزان شادمانی شهروندان، نامطلوب است (65 درصد، خیلی کم، کم، تا متوسط). همچنین 26 درصد ساکنان محلههای تراز 1 و 2 شهر، میزان شادمانی خود را زیاد تا خیلی زیاد میدانند. از سوی دیگر 55 درصد ساکنان محلههای تراز 4 و 5، میزان شادمانیشان را زیاد تا خیلی زیاد میدانند. ارتباط معکوس فوق میان سطح اقتصادی، اجتماعی و کالبدی محله با میزان شادمانی وجود «پدیدة شادمانی فقیرانه» را آشکار کرده است. براساس دو آزمون تکمیلی، 28 درصد جمعیت فارس و در مقابل 42 درصد جمعیت بلوچ میزان شادمانی خود را زیاد تا خیلی زیاد میدانند. همچنین رابطة میان سطحبندی محلهها و بافت قومیتی آنها در سطح معناداری 003/0 تأیید شد. این پدیدهها میتواند ناشی از مقایسة کیفیت زندگی با همسایگان همتراز، نه اقشار بالاتر و همچنین روحیة تقدیرگرایی نسبی اقوام غیرفارس باشد. نوآوری پژوهش حاضر آشکارسازی «پدیدة شادمانی فقیرانه» و ارتباط قومیت و احساس شادمانی است.
Happiness is the foundation of a good life and mental health. Lack or weakness of the necessary thresholds of feeling of happiness,is challenge and harm. Iran is one of the 10 most depressed countries and its happiness rank among 69 countries is 61. This survey research focuses on three objectives: first, measuring the happiness of citizens, second, analyzing the spatial distribution of happiness in 46 neighborhoods of Zahedan and third, analyzing the relationship between citizens' happiness and the economic, social and physical level of their neighborhood. Models of analysis include Kolmogorov-Smirnov, Shapiro-Wilk, Mann-Whitney, Kruskalovalis, Kaido, Testing, Modalfi, Vickramers, and Cross-tabulation. The sample size is 386 units from 46 neighborhoods;. Findings with a significance level of 0.000 show: the level of citizens' happiness is undesirable (65%, very low, low, to moderate). Also, 26% of the residents of the first and second level neighborhoods of the city consider their happiness to be high to very high. But 55% of the residents of level four and five neighborhoods find their happiness to be very high.The above inverse relationship between economic and social level. The physicality of the neighborhood, with their level of happiness, revealed the existence of a "phenomenon of poor happiness." Moreover, it showed two additional tests; First, 28% of the population of Fars and 42% of the population of Baluch consider their happiness to be high to very high. Second, the relationship between the leveling of neighborhoods and their ethnic context was confirmed at the significance level of 0.003.
Machine summary:
نگارنده گان پس از مطالعات اکتشافي و تعامل با استادان روان شناسي و جامعه شناسي (پژوهشگري) پرسشنامۀ شادي آکسفور ( happiness oxford inverntory) را دريافت کردند و مدنظر قرار دادند، با وجود اينکه انتظار مي رفت براي پژوهش کنوني مکفي و مناسب باشد، در فرايند تهيۀ ابزار مناسب براي گردآوري اطلاعات و با توجه به اهميت روايي ابزار گردآوري اطلاعات ، متغيرها و گويه ها، تغييرات عميق توأم با بازنويسي پرسشنامه داشت ؛ زيرا پرسشنامۀ فوق براي جامعه اي نسبتا همگن و امروزي و مدرن تهيه شده است ؛ از اين رو، براي جامعه اي مانند شهر زاهدان که ترکيبي نامتجانس از قوميت ها، مليت ها (مهاجران افغانستاني) و خرده فرهنگ هاي متفاوت دارد، مناسب نيست ؛ بنابراين از پرسشنامۀ شادي آکسفورد در حد گرفتن ايده و برداشت پاره اي پرسش ها بهره گرفته شد، اما کار تنطيم پرسشنامه به دوش نگارندگان افتاد.
داده هاي جدول ٩ با «مدل ناپارامتريک نشانه » (sign test) آزمون و يافته ها (جدول ٩) نشان ميدهد؛ ميانگين شادي شهروندان بر مبناي طيف ٥ گزينه اي ليکرت «٣ يعني متوسط » است از اين رو، پايين بودن احساس شادماني با خطاي معادل ٠/٠٠٧ تأييد گرديد.
به اعتبار اين نتايج ، مي تواند ادعا گردد؛ ارتباط دو متغيير فوق (احساس شادماني شهروندان و متغير جايگاه اقتصادي – اجتماعي و کالبدي محله زندگي آنها معکوس است .
واکاوي اين ارتباط ، پژوهش مستقل ميان رشته اي را طلب مي کند؛ پايين بودن ميزان شادماني شهروندان هم راستا با يافته هاي عباس زاده و همکاران (١٣٩٥) و بابائيفرد و همکاران (١٣٩٧) است .