Abstract:
بیان مسئله
از اواخر قرن بیستم و با جریان جهانی شدن، معماری به مثابه ابزاری برای برندسازی شد تا شهرها را به مکان های جاذب سرمایه تبدیل کند. این سیاست معماری را به جدایی هرچه بیشتر از زمینه و ایجاد تباین تشویق کرد و نتیجه آن تبدیل معماری به یک علم تخصصی و یا به مثابه یک اثر هنری و جدایی هرچه بیشتر از زندگی روزمره شد.
هدف پژوهش
معماری و زندگی روزمره دارای سویه های دور و نزدیک و محل بروز و ظهور نظم دور و نظم نزدیک هستند. این پژوهش به سویه دور معماری مدرن و پس از آن پرداخته است چراکه معماری می تواند با بهره گیری از حوزه های معرفتی علوم انسانی و علوم اجتماعی، به تقویت جنبه هایی از زندگی روزمره بپردازد که در لایه های زیرین وجود دارد و بر جامعه انسانی اثر بگذارد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر تلاش می کند به کمک راهبرد پسکاوی، ارتباط و اثر معماری و زندگی روزمره را تبیین کند. ابتدا در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی و به کمک مطالعه اسنادی، مفهوم زندگی روزمره را مورد کنکاش قرار دهد و نمودهای فضایی زندگی روزمره را از نگاه اندیشمندان مختلف معرفی کند و با تحلیل محتوای کیفی، این آرا را بررسی کرده و به معرفی مقوله ها و مضامین آن بپردازد.
نتیجه گیری
یافته های این پژوهش حاکی از آن است که معماری صرفا یک پدیده ذهنی یا عینی نیست و نمی توان آن را به فرم و عملکرد تقلیل داد. دانش معماری واجد سه مولفه علم، هنر و ارزش است که در دوران پس از مدرن عمدتا از بعد ارزش غفلت شده است. زندگی روزمره نیز سه مولفه کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی دارد و هرکدام از ابعاد دانش معماری بر سویه های زندگی روزمره اثر می گذارد. این تحقیق به مولفه های ارزش دانش معماری و جنبه فضای بازنمایی زندگی روزمره، به عنوان بخشی از سویه های دورتر معماری و زندگی روزمره پرداخته است. معماری کمک می کند تا سلطه نظام های گوناگون بر فضا کاهش یابد و زندگی روزمره درون فضاهای عمومی تقویت شود. از این رو معماری، یک علم تخصصی، یک هنر و هم زمان در پیوند با زندگی روزمره است.
Machine summary:
این پژوهش به سویۀ دور معماریِ مدرن و پس از آن پرداخته است چراکه معماری می+تواند با بهره+گیری از حوزه+های معرفتی علوم انسانی و علوم اجتماعی، به تقویت جنبه+هایی از زندگی روزمره بپردازد که در لایه+های زیرین وجود دارد و بر جامعۀ انسانی اثر بگذارد.
این تحقیق به مؤلفه+های ارزش دانش معماری و جنبۀ فضای بازنمایی زندگی روزمره، به+عنوان بخشی از سویه+های دورتر معماری و زندگی روزمره پرداخته است.
معماری کمک می+کند تا سلطۀ نظام+های گوناگون بر فضا کاهش یابد و زندگی روزمره درون فضاهای عمومی تقویت شود.
در نتیجه، معماری از قلمرو دانش واجد سه حوزۀ برشمرده، به یک علم تخصصی تبدیل شده است و این تخصصی+شدن معماری در دنیای مدرن موجب شده ارتباطش با زندگی روزمره کمرنگ شود.
نتایج تحلیل پژوهش حاضر شامل ابعادی از دانش معماری است (علم، هنر و ارزش) که بر مؤلفه+های زندگی روزمره (کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی) اثر می+گذارند.
(تصویر 9) شامل رویکردهای دانش معماری (علم، هنر و ارزش) و مؤلفه+های زندگی روزمره (کردار فضا، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی) است.
پژوهش حاضر، با تعمق در مفهوم زندگی روزمره، سویه+های دور معماری و زندگی روزمره را کنکاش کرده است.
در فضای بازنمایی، جنبه+های اجتماعی معماری و اثری که بر زندگی روزمره دارد برجسته می+شود و آنچه پیش از این معماران حتی به+صورت ناخودآگاه موجب می+شده+اند هویدا می+کند.
Reflections on Architecture, Society and Politics: Social and Cultural Tectonics in the 21st Century.
The Form of Cities: Political Economy and Urban Design.
Becoming Places: Urbanism/ Architecture/ Identity/ Power.
World cities and global change: observations on monumentality in urban design.