Abstract:
مقالة حاضر درصدد بررسی ارزش علمی فلسفة اولی از دریچة معرفتشناسی کانت و علامه طباطبایی است. کانت بعنوان فیلسوفی که جهتگیریهایش متأثر از علوم دیگر بوده و بسبب شرایط زمانه، تحت تأثیر دو مکتب تجربهگرایی و عقلگرایی قرار داشته است، سعي ميكند اختلاف میان این دو مکتب را حل كند و با تکیه بر قضایای ترکیبی پیشینی به این اختلافات پاسخ میدهد و در نهایت با این مبنا که معرفت اولاً، از راه تجربة حسی حاصل میشود و ثانیاً، این معرفت فقط مختص پدیدارهاست، به این نتیجه میرسد که در عین اینکه متافیزیک نباید انکار شود، بلحاظ معرفتشناختی، امکان وجود گزارههای علمی فلسفة اولی وجود ندارد. اما علامه طباطبایی با این مبنا که غیر از معرفت حسی، معرفت عقلی محض نیز قابل اثبات است و معرفت علاوه بر پدیدار شامل ذات هم میشود، فلسفة اولی را چه بلحاظ روش برهانی آن و چه بلحاظ موضوع و مسائل آن، دارای ارزش معرفتی میداند و آن را در قلة تمام دانشهای بشری مینشاند و تمام گزارهها و دستاوردهای آن را صددرصد یقینی و علمی قلمداد میکند.
The present study investigates the scientific value of philosophia prima from the epistemological perspectives of Kant and ‘Allamah Tabataba’i. As a philosopher whose standpoints were under the influence of other sciences and, due to the conditions of his time, he sided with both empiricism and rationalism, Kant tried to solve the conflicts between these two schools relying on apriori synthetic propositions. Finally, he argued that, firstly, knowledge is acquired through sense perception and, secondly, it is limited to phenomena. Hence, he concluded that, while metaphysics cannot be denied, the existence of scientific propositions of philosophia prima are not epistemologically possible. Nevertheless, based on the ideas that, apart from sensible knowledge, pure rational knowledge can also be demonstrated, and that knowledge includes not only phenomenon but also essence, ‘Allamah Tabataba’i believed that philosophia prima enjoys epistemological value in terms of its demonstrative method, subject, and problems. He places it on the top of all human sciences and considers all of its propositions and achievement to be certain and scientific.
Machine summary:
کانت بعنوان فیلسوفی که جهتگیریهایش متأثر از علوم دیگر بوده و بسبب شرایط زمانه، تحت تأثیر دو مکتب تجربهگرایی و عقلگرایی قرار داشته است، سعي ميكند اختلاف میان این دو مکتب را حل كند و با تکیه بر قضایای ترکیبی پیشینی به این اختلافات پاسخ میدهد و در نهایت با این مبنا که معرفت اولاً، از راه تجربة حسی حاصل میشود و ثانیاً، این معرفت فقط مختص پدیدارهاست، به این نتیجه میرسد که در عین اینکه متافیزیک نباید انکار شود، بلحاظ معرفتشناختی، امکان وجود گزارههای علمی فلسفة اولی وجود ندارد.
اما علامه طباطبایی با این مبنا که غیر از معرفت حسی، معرفت عقلی محض نیز قابل اثبات است و معرفت علاوه بر پدیدار شامل ذات هم میشود، فلسفة اولی را چه بلحاظ روش برهانی آن و چه بلحاظ موضوع و مسائل آن، دارای ارزش معرفتی میداند و آن را در قلة تمام دانشهای بشری مینشاند و تمام گزارهها و دستاوردهای آن را صددرصد یقینی و علمی قلمداد میکند.
باید توجه داشت که بحث عمده و اساسی در مطالعة تطبیقی متافیزیک و جایگاه آن در نظر علامه طباطبایی و کانت، مسئلة امکان معرفت یا عدم امکان معرفت به متافیزیک و گزارههای متافیزیکی است؛ در عین حال بررسی موارد دیگری نیز که در نظریة نهایی علامه و کانت در ارتباط با فلسفة اولی اثرگذار است، مسئلة پژوهش را بیشتر قابل تبیین میکند.