Abstract:
در این جستار، به شرایط سیاسی- اجتماعی ایران معاصر با توجه به دو گفتمان مطرح از دیدگاه مشترک دینیشان پرداخته شده است. در دوره حکومت پهلوی، دو گفتمان بروز یافتند: «گفتمان انقلاب» که دارای قدرت مردمی و دارای خاستگاه اجتماعی قوی بود و نیز «انجمن حجتیه» که طرفدارانی از قشرهای مختلف داشت. هریک از این دو گفتمان خوانش خاصی نسبت به مهدویت و انتظار داشته و بر اساس این خوانشها دارای گفتمانی متفاوت بوده و خروجی های متفاوتی نیز داشتهاند.
این پژوهش، بر اساس «نظریه لاکلا و موفه»، با روش گفتمان در قالب توصیفی- تحلیلی به بررسی نقاط مرکزی (دال برتر)، مفصلبندیها، عناصر و وقتهها و حوزههای گفتمانگونگی گفتمانهای پهلوی برگرفته از غرب، انجمن حجتیه و امام خمینی و تحولات سیاسی- اجتماعی پرداخته و از منابع کتابخانهای، مصاحبهها و فیلمهای موجود برای گردآوری مطالب استفاده شده است. بنابر یافتهها، گفتمان غرب گرایانه پهلوی در ظرف نظریه لاکلا و موفه نتوانست دالهای معنایی خود را بازسازی کند و توسط دالهای انقلابی امام خمینی به انسداد رسید؛ ولی گفتمان انجمن حجتیه توانست در بحبوبه تغییر گفتمانها در هر دو نظام پهلوی و امام خمینی خود را بازسازی کند و باقی بماند.
In this article, the socio-political conditions of contemporary Iran are discussed according to two discourses from their common religious point of view. During the Pahlavi regime, two discourses emerged: the "revolutionary discourse", which had popular power and a strong social origin, and the "Hojjatieh Society", which had supporters from different walks of people. Each of these two discourses had a specific reading of Mahdism and awaiting, and based on these readings, they had different discourses and had different outputs. This research, based on "Laclau and Mouffe theory", with the method of discourse in descriptive-analytical form examines the central points (superior signifier), articulations, elements and times and areas of discourse of Pahlavi discourses taken from the West, Hojjatieh Society and Imam Khomeini and socio-political changes and has used library resources, interviews and videos to collect material. According to the findings, the Western-oriented discourse of Pahlavi within the theory of Laclau and Mouffe could not reconstruct its semantic signs and was blocked by the revolutionary signs of Imam Khomeini; But the discourse of the Hojjatieh Society was able to reconstruct itself and survive in the midst of changing discourses in both the Pahlavi regime and Imam Khomeini.
Machine summary:
بررسی و تحلیل انجمن حجتیه در مقایسه با گفتمان امام خمینی بر اساس نظریه لاکلا و موفه حجت حیدری چراتی 1 چکیده در این جستار، به شرایط سیاسی- اجتماعی ایران معاصر با توجه به دو گفتمان مطرح از دیدگاه مشترک دینیشان پرداخته شده است.
این پژوهش، بر اساس «نظریه لاکلا و موفه»، با روش گفتمان در قالب توصیفی- تحلیلی به بررسی نقاط مرکزی (دال برتر)، مفصلبندیها، عناصر و وقتهها و حوزههای گفتمانگونگی گفتمانهای پهلوی برگرفته از غرب، انجمن حجتیه و امام خمینی و تحولات سیاسی- اجتماعی پرداخته و از منابع کتابخانهای، مصاحبهها و فیلمهای موجود برای گردآوری مطالب استفاده شده است.
در این میان، گروههای مختلف بازخوردهای متفاوتی را نیز از خود نشان میدادند؛ از جمله انجمن حجتیه که نوعی دیگر از اسلام را به نمایش میگذاشت، برای حفظ گفتمان خود و نیز هماهنگ بودن با برنامههای مربوط به حکومت پهلوی، با صدور اعلامیههای عمومی برای اعضای خود، مبنی بر عدم دخالت در سیاست و یا ارسال نامه برای شاه به منظور برخورد با مخالفان رژیم؛ خود را با معنای غالب گفتمانی در جامعه هماهنگ میکرد؛ به طوری که در نامهای خطاب به شاه با این مضمون، گفتمان انقلابی امام خمینی را محکوم کرده است: پیشگاه مبارک اعلا حضرت، همایون شاهنشاه آریامهر؛ با کمال احترام به عرض خاک پای مبارک میرساند، جامعه روحانیت ایران از اعمال خائنانه گروه بیدین و ضد وطنی که بلوای پانزدهم خرداد را برپا کردند، ابراز تنفر و انزجار میکند و ارادت خالصانه اعلا حضرت همایونی را به خاندان نبوت تصدیق و تأیید دارد و آن اعلاحضرت را حامی دین اسلام و پیرو مذهب جعفری میشناسد و مورد تکریم و احترام جامعه روحانیت و خادمان مکتب اسلامی هستند و – انشاءالله - سالیان سال سلامتی وجود اقدس شهریاری باقی و برقرار باشد...