Abstract:
هدف پژوهش مقایسۀ اثر سه مداخلۀ آموزش، بازخورد و القای ریاکاری، بر نگرش، قصد، و رفتار صرفهجویی برق خانوارها بود. طرح شبه-آزمایشی با سه گروه آزمایشی و یک گروه گواه، بهصورت پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری بهکار گرفتهشد. جامعۀ آماری، مشترکین برق محلۀ گلسار رشت و نمونۀ آماری، خانوارهای 46 واحد یک مجتمع مسکونی منطقه، که به 4 گروه 12 واحدی تقسیم شدند بود. در مداخلۀ آموزش، دفترچههای آموزش صرفهجویی، در مداخلۀ بازخورد، گزارش هفتگی صرفهجویی، و در مداخلۀ القای ریاکاری، اعلان تبلیغاتی و گروه مجازی به سه گروه آزمایشی اختصاصیافت. نگرش و قصد صرفهجویی، ابتدا در پیشآزمون و پساز 6 هفته اجرای مداخلات، در پسآزمون، با مقیاسهای محققساختۀ نگرش و قصد صرفهجویی سنجیدهشد. میزان رفتار صرفهجویی با قرائت کنتورهای برق در پیش-آزمون، پسآزمون، و 8 هفته بعداز مداخلات، در پیگیری، مورد سنجشقرارگرفت. تغییرات نگرش و قصد، با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمونهای تعقیبی، و تغییرات رفتار، با تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرّر بررسیشد. نتایج نشانداد، آموزش، تنها قادربه تغییر نگرش افراد نسبتبه صرفهجویی بودهاست. درعوض، القای ریاکاری برای راهاندازی قصد صرفهجویی، و بازخورد برای فعّالسازی رفتار صرفهجویی، اثربخش بودهاند؛ اگرچه پایداری انجام رفتار صرفهجویی، درگرو استمرار بازخوردرسانی بود.
The aim of the present study was to compare the effects of three intervention methods including skill training, feedback, and hypocrisy induction, on household attitudes, intentions, and behaviors. In the present study, a quasi-experimental design was used with three experimental and a control group, pre-test, post-test and an 8 weeks follow-up. The statistical population consisted of electricity subscribers of the Golsar suburb in Rasht, and the study sample consisted of households of 46 units of a residential complex in this zone, who were divided into four 12-unit groups. For Education intervention, educational booklets, for feedback intervention, weekly reports of consumption, and for hypocrisy inculcation intervention, promotional announcements, and virtual group, were assigned to experimental groups. The attitude and intention toward conservation were measured first in the pretest, and six weeks after the beginning of interventions in the posttest, using the researcher-made scales for attitude and intention toward conservation. The amount of conservation behavior was measured by reading power meters in the pretest and posttest, and eight weeks after interventions, in the follow-up phase. Attitude and intention changes were assessed by multivariate analysis of covariance and post hoc tests, and behavior changes were assessed by repeated-measures analysis of variance.
Machine summary:
مقايسۀ اثر روش هاي مداخله اي آموزش ، بازخورد و القاي رياکاري بر نگرش ، قصد و رفتار صرفه جويي انرژي الکتريکي Comparing the Impacts of Education, Feedback, and Hypocrisy Induction Intervention Methods on Electrical Energy Conservation Attitude, Intention and Behavior بهداد خوشنوا Behdad Khoshnava * محمدنقي فراهاني Mohammad Naghy Farahani ** حميد خانيپور Hamid Khanipour *** چکيده Abstract هدف پژوهش حاضر مقايسۀ اثر سه مداخلۀ آموزش ، بازخورد و القاي رياکاري The purpose of the present study is to compare the effects ofthree intervention methods, including skills training, feedback, بر نگرش ، قصد و رفتار صرفه جويي برق خانوارها است .
در ميان مطالعات مختلف در حوزة انرژي، مفاهيم رفتار مصرف انرژي و رفتار صرفه جويي انرژي ١، که به صورت يک کاهش مشخص ، کارآمد و سودمند در متوسط مصرف انرژي در زمان معين تعريف مي شود (برگ کوئست ، ٢٠١٧)، نقشي مهم برعهده دارند و دليل آن ، تمرکز بر انسان ، به عنوان واحد بنيادي کنشگر، از ميان عناصر تشکيل دهندة سازة مصرف انرژي است (زو و يانگ ، ٢٠١٦)؛ از اين رو در کنار پژوهشگران حوزه هاي فني و علوم انرژي (مانند ناصري و مهرگاني ، ١٣٩٥)، روان شناسان اجتماعي ، بر فهم پيچيدگيهاي رفتار مصرف برق خانوارها و راهبردهاي ترويج صرفه جويي آن متمرکز هستند.
با وجود اينکه ارائۀ راهکارهاي سودمند با هدف تغيير رفتار مصرف انرژي الکتريکي خانوارها، در سال هاي اخير به طور فزاينده اي ضرورت يافته و اين موضوع در طول چند دهۀ گذشته ، بارها در سراسر دنيا بررسي شده ، تعداد مطالعات صورت گرفته در اين باره ، در جامعۀ ايراني تاکنون انگشت شمار بوده است (براي نمونه : مساوات ، صفاري نيا و رضاپور، ١٣٧٩؛ صفاري نيا، احدي و بخشي ، ١٣٨٦؛ صفاري نيا، علي پور و منصوري ، ١٣٩٣).