Abstract:
در آیات متعدد قرآن کریم به خصوص در آیة یازدهم سورة مبارکة غافر، موضوع
تعدد حیات و مماتی که از مهمترین مسایل جهان بینی دین اسلام برای بشر است، بحث
صورت گرفته. دراین مقاله سعی شده دیدگاه مفسرین و علمایی اسلام اعم از شیعه و
سنی را با رویکرد کلامی خاص خود شان؛ در مورد مراحل حیات و ممات، مورد باز بینی
قرار دهد. زیرا یکی از اصول دین اسلام میعاد است و عمدة مسایل مرگ و زندگی به
میعاد مرتبط است، روی این جهت میطلبد که از تعداد مرگ وزندگی که روزی ما را به
اغوش میگرد، بحث و تحقیق صورت بپذیرد؛ در دین اسلام روی مسالة قیامت و حیات
مجدد تاکید فراوان شده. اما در تعیین مراحل مرگ و زندگی که بر بشریت به حیث
موجود مسئول میگذرد، بر داشت های متفاوت و چه بسا متناقض دیده میشود، روی
این جهت در این مقاله با محور قرار دادن آیة یازدهم سورة مبارکة غافر دیدگاهای
اندیشمندان مسلمان به بررسی گرفته شده است. البته در این مقاله نظریات و دیدگاهای
که بررسی شده یک سر گذشت مشخصی را به دست نمیدهد.
Machine summary:
اما از آن جاييکه در آئە مورد بحث از دو اماته سخن گفته شده ولي در آيه ٢٨ سوره بقره از يک اماته) ميراندن( و از يک موت) مرده( سخن رانده شده است، روي اين جهت خيلي از مفسرين اين دو آيه را همپيام نميدانند؛ اما در اضواءالبيان براي تطبيق پيام اين دو آيه و رفع اشکال موجود، بدين نحو استدلل ميکند: آنچه که پيش من ظاهر است که ميتواند مجوز اطلق اسم ميت بر علقه و مضغه شود خود همين علقه و مضغه ميباشد.
در باره نظر ايشان نيز همان مطالب که در مورد نظر اصعد حومد گفته شده صادق است، چنانکه در اين عبارت مشاهده ميشود: »أي أمتنا مرتين الولي عندما کنا عدما فخلقتنا ، والثانئە عندما أمتنا في الدنيا بقبض أرواحنا ، وأحييتنا مرتين الولي لما أخرجتنا من بطون أمهاتنا أحياء فهذه مرة والثانئە بعد أن بعثتنا من قبورنا أحياء«) جزايري،١٤٢٤ق ،ج٣ص ٤٤٤( در التحرير والتنوير نيز تأکيد براين تفسير شده؛ اما اينکه لفظ اماته مسبوق به حيات است و اگر اين را برحالت قبل از نفخ روح در کالبد جسد انسان بدانيم بر خلف وضع لغت است.
چون اگر از اين آيه به حيات برزخي استدلل کنيم يعني منظور از اين دو احيا و اماته حيات و مماتي باشد که بعد از حيات دنيا شروع و با مرگ از دنيا آغاز ميشود ) حيات دنيوي منظور نيست و لي مرگ از دنيا منظور است( با دليلي که علمه طباطبايي و مکارم شيرازي بيان کردند از يک طرف با مسأله رجعت در تنافي قرار ميگرد، چنانکه محل نزاع در گذشته مفصل مورد بحث واقع شد، از طرف ديگر خود مسألٔە حيات و ممات برزخي مورد بحث و مناقشه قرار دارد.