Abstract:
در میان فقها بحث مهمی با عنوان «حکم مدیون مماطل» وجود دارد که نیازمند نگرشی دقیق به مماطله، واکاوی مفهوم صحیح و تبیین احکام و آثار آن است. نوشتار پیشرو تلاش دارد با ارائۀ روشی تحلیلی ـ توصیفی و بیان تعریفی گویا به این دیدگاه نزدیک شود که مدیون مماطل، کسی است که دربارۀ اموال پنهانش و ارائۀ آن به قاضی برای فروش و پرداخت دیونش، تعلل دارد نه اینکه این تعریف در مورد مدیون دارای اموال آشکار هم جاری باشد و به صِرف امتناع از پرداخت، مماطل، خوانده شود. در این جستار، پس از بیان مفهوم دقیق مماطل، مماطله به سه نوع مماطله در اعیان، اموال و حقوق تقسیم شده است، اما مراد کلام فقها در مماطله، مماطله در دیون مالی قلمداد میشود؛ ازاینرو در راستای عقوبت مدیون مماطل، حاکم ابتدا باید با زبان به سرزنش او بپردازد و در مرحلۀ بعد، تعزیرش کند و پس از آن اگر همچنان بر مماطله اصرار ورزد، میبایست او را حبس کند تا جایی که به تنبیه وی و پرداخت دینش منجر شود. همچنین حاکم شرع یا قاضی میتواند آثاری از قبیل حَجر، منع از سفر، قبول نکردن شهادات و دریافت خسارات ناشی از مماطله او را بر این مسئله، بار کند.
There is an important discussion among jurists on how to order about postponing debtor that requires a careful look at the prorogation, an examination of the correct meaning and an explanation of its judgments and effects. Proposing a critical-descriptive method and stating a clear definition, the present article seeks to approach this view that a postponing debtor is the one who postpones his debts by hiding his property and not presenting it to the judge for sale and payment of his debts. This definition does not apply to the debtor with an overt property who only refuses to pay his debts. After expressing the exact meaning of postponing debtor, the study divides prorogation into three types of prorogation in real estates, property and rights. However, by prorogation in the words of jurists, it is meant financial debt. Therefore, in order to punish a postponing debtor, the ruler should first blame him in language. The next step is to punish him with beatings. And then if he continues to insist on prorogation, he should be imprisoned until he pays his debts. The ruler or the judge can also add some additional effects to this matter such as his legal privation, prevention of his traveling, not accepting his testimonies, and receiving damages due to prorogation.
Machine summary:
از منظر فقها مماطل ، کسي است که وجود دين بر ذمه اش را پذيرفتـه اسـت و توانـايي پرداخت هم دارد، اما از اداي دين خود به طلبکار سرباز ميزنـد و تعلـل و امـروز و فـردا ميکند (کاشف الغطاء، ١٣٥٩: ١٧؛ خميني، بيتا، ج ٢: ٤١٦؛ سبزواري، بـيتـا: ٣٥٥؛ بهجـت ، ١٤٢٦ق ، ج ٥: ١٤؛ مغنيه ، ١٤٢١ق ، ج ٤: ١٢؛ بحراني، ١٤١٣ق ، ج ٦: ١٣؛ هاشمي شـاهرودي، ١٤١٧، ج ٣: ٤١٧).
اگرچه در نگاه کلي، ممتنع و مماطل ، مفهوم يکساني دارند، به نظر ميرسد که از منظري دقيق تر، ميتوان حالت اصرار بر امتناع را مماطله ناميد؛ يعني چنانچه مديون موسر با داشتن اموال ظاهر در پرداخت دين ، تعلل کند ممتنع ناميده ميشود، اما اگر تعلـل او شـدت پيـدا کند و طولاني و به امروز و فردا کردن تبديل شـود، چنـين فـردي مـديون مماطـل ناميـده ميشود که اين حالت با فرض سوم که مديون داراي اموال پنهـان اسـت ، مصـداق بهتـر و بيشتري مييابد.
ارتکاب کبيره اولين اثري که بر مماطله نسبت به پرداخت دين مترتب ميشود اين است که مديون مماطل با مماطله و اصرار بر آن معصيت کرده است و براسـاس روايـات ، ايـن عمـل ، گنـاه کبيـره محسوب ميشود (فاضل لنکراني، ١٤٢٥ق : ٢١٠؛ سبزواري، بيتا: ٣٥٥؛ گلپايگاني، ١٤١٣ق ، ج ٢: ٧٠؛ خميني، ١٤٢٢ق : ٤٦٩؛ سبزواري، ١٤١٣ق ، ج ٢١: ٣٠؛ بحرانـي، ١٤١٣ق ، ج ٦: ١٣؛ صافي، ١٤١٦ق ، ج ٢: ٩٣) سه روايت نبوي «مطـل الغنـي ظلـم » (ابـن بابويـه ، ١٤١٣ق ، ج ٤: ٣٨٠؛ حـر عـاملي، ١٤٠٩ق ، ج ١٨: ٣٣٣) و «لـي الواجـد بالـدين يحـل عرضـه و عقوبتـه » (طوسي، ١٤١٤ق : ٥٢٠؛ حر عاملي، ١٤٠٩ق ، ج ١٨: ٣٣٤) و «من مطل علي ذي حق ٍّ حقـه - و هو يقدر علي أداء حقه - فعليه کل يوم خطيئۀ عشـار» (حـر عـاملي، ١٤٠٩ق ، ج ١٨: ٣٣٤) دلالت بر ظلم ، باج گيري و گناه کبيره بودن کار مديون مماطل ، همچنين حلال شدن آبـرو و مجازات او دارد.