Abstract:
روند تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران نشاندهنده آن است که بسیاری از فرایندهای رشد و توسعه نامتوازن به بروز بحرانهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی منجر شده است. بحرانهای اجتماعی ایران در سالهای 1398-1371 را نمیتوان تنها مربوط به نقش رسانههای بینالمللی یا کنش گروههای اجتماعی ناراضی دانست. ساخت دولت و چگونگی سیاستگذاری اقتصادی-اجتماعی دولتی نقش مؤثری در شکلگیری بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران در سه دهه گذشته داشته است. بنابراین، اگر کارگزاران راهبردی کشور درصدد مبارزه با تهدیدها و بحرانهای اجتماعی باشند، باید به وضعیت رشد اقتصادی و نوسازی سیاسی در ایران توجه کنند. دو پرسش پژوهش مطرحشده در این مطالعه موردی ایران عبارتاند از: 1. چه رابطهای بین ساخت دولت، فرایند توسعه اقتصادی، و بحران در دوره زمانی 1398-1371 وجود داشته است؟ 2. تا چه حد بروز بحرانهای اقتصادی- اجتماعی و امنیتی به ماهیت رشدمحوری سیاستگذاری، و نبود نهادهای سیاسی و اقتصادی متوازنکننده مربوط میشود؟ فرضیه پژوهش بیانگر تأثیر ماهیت ساختار سیاسی، و سیاستگذاری توسعه اقتصادی دولت بر بحرانهای اقتصادی- اجتماعی است. با تأکید بر نظریه نهادگرایی تاریخی، و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و ارزیابی نظاممند برنامههای توسعه اقتصادی ایران همراه با واکاوی یافتههای سایر پژوهشگران در زمینه سیاستگذاری اقتصادی، پیامدهای سیاستهای اقتصادی ایران بررسی میشوند. نتایج نشان میدهد که بخش چشمگیری از سیاستگذاریهای اقتصادی-اجتماعی ایران ارتباط مستقیم با «ساختار دسترسی محدود» دارد، اگرچه عواملی مانند تحریم و ماهیت نظام اقتصاد بینالمللی در این زمینه اثرگذار بودهاند، توسعه نامتوازن مبتنی بر سیاستهای اقتصادی ناکارامد دولت عامل ایجاد و اوجگیری بسیاری از بحرانهای اجتماعی در کشور بوده است.
From 1992 to 2019, Iran experienced signs of social and economic crises which had their roots in a rentier state and limited access political order. The bond between a rentier state and limited access to the sources of power and authoritarianism leads to the emergence of social and economic crises. The main research query aims to investigate the relationships among state building, economic development process, and social crises in Iran from 1992 to 2019. The research hypothesis indicates that “social and economic crises in Iran from 1992 to 2019 are consequences of the bond formed by state building and development crises”. The independent variable of the study includes the features of a developmental state, i.e. a rentier and authoritarian state. which has developed a crisis-making identity as a result of encountering social inefficiencies, that the elite, bureaucratic structure and weakness of a civil society. The dependent variable of the study is the “social and economic crises of Iran”. The mediator variable of the study also includes inflation and economic sanctions. The research approach was based on the crises of a developmental state. The research method is based on the content analysis method.
Machine summary:
دولت ، توسعه و بحران هاي اجتماعي ايران ، ١٣٩٨-١٣٧١ * عباس مصلي نژاد ١ استاد، دانشکده حقوق و علوم سياسي ، دانشگاه تهران چکيده روند تحولات اقتصادي و اجتماعي ايران نشان دهنده آن است که بسياري از فرايندهاي رشد و توسعه نامتوازن بـه بروز بحران هاي اجتماعي ، سياسي و امنيتي منجر شده است .
نتـايج نشـان مـي دهـد کـه بخـش چشمگيري از سياستگذاري هاي اقتصادي -اجتماعي ايران ارتباط مستقيم با «ساختار دسترسي محدود» دارد، اگرچه عواملي مانند تحريم و ماهيت نظام اقتصاد بين المللي در اين زمينه اثرگذار بـوده انـد، توسـعه نـامتوازن مبتنـي بـر سياست هاي اقتصادي ناکارامد دولت عامل ايجاد و اوج گيري بسياري از بحران هاي اجتماعي در کشور بوده است .
نتايج نشان مي دهد که بخش چشمگيري از سياستگذاري هـاي اقتصادي -اجتماعي ايران ارتباط مستقيم با «سـاختار دسترسـي محـدود» دارد، اگرچـه عـواملي مانند تحريم و ماهيت نظام اقتصاد بين المللي در اين زمينه اثرگذار بـوده انـد، توسـعه نـامتوازن مبتني بر سياست هاي اقتصادي ناکارامد دولت عامل ايجاد و اوج گيري بسـياري از بحـران هـاي اجتماعي در کشور بوده است .
٣. دولت ، سياست رشد اقتصادي و بحران هاي اجتماعي ايران سياست رشد اقتصادي همان گونه که مي تواند زمينـه تحـول در سـاختار فرهنگـي ، اجتمـاعي و شکل بندي قدرت را به وجود آورد، چالش هايي را براي نظام هاي سياسي ايجاد مي کنـد.
بررسي عوامل اقتصادي بحران اجتماعي ١٣٧١ در جوامعي مانند ايران ، ساخت جامعه مدني ضعيف بوده است ؛ و در نتيجه گروه هاي اجتماعي حاشيه اي شده بدون هرگونه انگيزه و آموزش براي کنش سياسي و اعتراض صـنفي انـد.