Abstract:
اشتغال زنان یکی از موضوعات مهمی است که مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است زیرا بیکاری این قشر از افراد جامعه یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی-اجتماعی به شمار میرود که میتواند آثار مخربی بر رشد اقتصادی کشورها بگذارد. ادوار تجاری از عواملی است که باعث ایجاد تغییراتی در جایگاه اشتغال زنان شده و در هنگام بروز رکود و رونق سهم اشتغال زنان را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، پژوهش حاضر با استفاده از روش NARDL اثرات نامتقارن ادوار تجاری بر سهم اشتغال زنان ایران طی دوره زمانی 1397-1345 را مورد بررسی قرار میدهد. نتایج بیانگر این است که یک شوک مثبت یا منفی در ادوار تجاری، اثرات نامتقارنی بر سهم اشتغال زنان بهجا میگذارد. همچنین نتایج نشان داد، درکوتاهمدت، شوک مثبت ادوارتجاری، اثر منفی و معنادار؛ و شوک منفی ادوار تجاری، اثر مثبت و معنادار بر سهم اشتغال زنان دارد و در بلندمدت نیز این اثر پابرجاست. سایر نتایج تخمین نشان میدهد، در کوتاهمدت و بلندمدت، متغیرهای نرخ باروری اثر منفی و معنادار بر سهم اشتغال زنان میگذارد اما اثر معنادار متغیرهای هزینههای دولت در بخش آموزش و نرخ تورم بر سهم اشتغال زنان در کوتاهمدت و بلندمدت رد میشود. همچنین متغیر حداقل دستمزد نیز در کوتاهمدت و بلندمدت اثر مثبت و معنادار بر سهم اشتغال زنان میگذارد.
Women's employment is one of the most important issues for government officials because unemployment of this group of people is one of the most important socio-economic challenges that can have devastating effects on economic growth. Business cycles are one of the factors that cause changes in the employment status of women and affect the share of women's employment in times of recession and boom. Therefore, the present study, using the NARDL method, has investigated the asymmetric effects of business cycles on women's employment share of Iran during the period 1966-2018. The results indicate that a positive or negative shock in business cycles has asymmetric effects on women's employment share. The results also showed that in the short term, positive business shock, negative and significant effect; and the negative shock of business cycles has a positive and significant effect on the share of women's employment and in the long run, this effect will last. other results show that in the short and long term, the fertility rate variable has a negative and significant effect on the share of women's employment. however, the significant effect of variables government spending on education and inflation rates on the share of women's employment in the short and long term is rejected. also, the minimum wage variable has a positive and significant effect on the share of women's employment in the short and long term.
Machine summary:
در حقيقت نيرويکار زن در مواجهه با ادوار تجاري عکس العمل متفاوتي خواهد داشت ، چرا که توليدکنندگان در دوران رونق همواره نيروي کاري را استخدام ميکنند که بهره وري بالايي داشته باشد و حداکثر سود را با نيروي کار جوان و تحصيل کرده به دست بياورد اما در دوران رکود، زنان خود را با شرايط اقتصادي و رکود به وجود آمده وفق ميدهند و انتظارات خود را از دريافت حداکثر دستمزد متناسب با توانايي خود پايين ميآورند.
ويژگيها: حداقل دخالت دولت ، رفتار اقتصاد مبتني بر حداکثر کردن منافع شخصي، هماهنگي بين منافع شخصي و اجتماعي و اهميت داشتن تمام منابع و فعاليت هاي اقتصادي تاثير آن بر اشتغال : به پشتوانه مکتب کلاسيکي، در خصوص اشتغال ميتوان برداشت نمود که در زمان رکود به دليل عدم چسبندگي دستمزدها اشتغال و بيکاري کمتر از نظريه کينزي است چرا که نيروي کار ميتواند در صورت رکود دستمزدي کمتر از دستمزد تعديل شده بازار درخواست نمايد و اين خود باعث ميشود فرصت هاي شغلي براي زنان نسبت به نظريه کينزي بيشتر باشد..
در حاليکه نوسانات سري نسبت به شوکهاي مثبت و منفي واکنش يکساني نشان نميدهند؛ مثلا در مورد اشتغال زنان شوکهاي منفي 1 Employment of Women (Persons) 2 Business Cycles 3 Fertility Rate, Total 4 Minimum Wage 5 Government Expenditure on Education 6 Inflation Rate 7 Akaike Information Criterion غيرمنتظره نوسانات را بشدت تغيير ميدهند در حاليکه شوکهاي مثبت ؛ نوسانات را به کندي تغيير ميدهند.