Abstract:
از منظر کریستوا هر متنی با فرهنگها و متون گذشته ارتباط دارد و در گفتوگو با آنها به وجود میآید. اشعار سنایی با اشعار ناصرخسرو در موضوعات گوناگون ارتباط خاص و معناداری دارد. موضوع امام علی(ع) به نحو گسترده در اشعار هر دو شاعر بازتاب یافته است و هر دو متن، امامت و سیمای آن حضرت را به تصویر کشیدهاند. در تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت کتابخانهای اجرا شده است، اشعار سنایی و ناصرخسرو را بر پایۀ نظریۀ بینامتنی کریستوا و ژنت بررسی کردهایم. نتیجه آنکه: متن حاضر در مباحث مختلف بهطور آگاهانه ناظر به متن غایب است و مضمون متن غایب را با صورت و بیانی متنوع، خلّاقانه و هنریتر به مخاطب انتقال میدهد. بیشتر شیوههای بینامتنی کریستوایی که در اشعار دو شاعر دیده میشود، به نفی متقارن و نفی بخشی مربوط است و در برخی مضامین نیز سنایی با عدول از نظرگاه ناصرخسرو، با خلاقیت و رویکرد دیگری به نفی کامل متن غایب میپردازد.
From Christova's point of view, every text is related to the cultures and texts of the past and is created in dialogue with them. Sanai's poems have a special and significant connection with Naser Khosrow's poems on various subjects. The subject of Imam Ali (as) is widely reflected in the poems of both poets, and both depict the text of the Imamate and the image of that Imam. In the present study, which is descriptive-analytical and library-based, we examine the poems of Sanai and Nasser Khosrow based on the intertextual theory of Christova and Genet. The result is that the present text in different topics consciously observes the absent text and conveys the content of the absent text to the audience with various, creative and artistic forms and expressions. Most of Christie's intertextual methods, which are seen in the poems of the two poets, are related to symmetrical negation and negation, and in some subjects Sanai, by deviating from Naser Khosrow's point of view, creatively and with a different approach, completely negates the missing text.
Machine summary:
٢ تقسيمِ بهشت و جهنم قسمت نشد به خلق درون دوزخ و بهشت بـر کـافر و مسـلمان اّلـا بـه قسـمتش (ناصر، ١٣٥٧: ١٨٠) بر خلق چون تو مهربان کرده خلايق را ضمان روز بــزرگ تــو امــان اي ابتــدا و انتهــا (همان : ٥٤٩) هر که نتابد ز علي روي خويش بي شک ازو روي بتابـد عـذاب (همان : ١٤٢) مهــر و کيــنش دليــل منبــر و دار حلم و خشمش قسيم جّنت و نار (سنايي، ١٣٨٧: ٢٥٤) رابطۀ بينامتني: در متن غايب ، ناصرخسرو وجود حضرت علي(ع ) را معياري براي رفـتن به بهشت و جهنم ميداند و معتقد است : هرکس از علي(ع ) و آل او رويگردان شود، دچـار عذاب الهي ميشود؛ همچنين با اشاره به داشتنِ سرحدّ کمال و مهربانيِ آن حضـرت ، وي را ضامن مخلوقات در بيم و هراسِ روز قيامت معرفي ميکند و نيز ميگويد: هرکس به سـوي او پناه آورد ضامن ورودش به بهشت ميشود.
براساس وجـود تناسـبات واژگـاني در هـر دو مـتن ، در ايـن بخـش ، رابطۀ بينامتنيت غيرصريح و نفي جزئي وجود دارد؛ بدين معني که سـنايي بـا آوردن ويژگـي «قسيم جنت و نار» براي علي (ع ) از متن غائب ، آن را دست مايه اي بـراي گسـترش و ادامـۀ متن غايب قرار ميدهـد و معتقـد اسـت کـه آنچـه بهشـت و جهـنم را بـراي انسـان هـا در روز قيامت به ارمغان ميآورد، بردباري و خشم آن حضرت است .