Abstract:
عدالت کیفری ناظر به معیارها و ضوابطی برای تحقّق عدالت در فرایند مواجهه با جُرم است.تحقق عدالت کیفری مطلوب در گروپایبندی به اصولی نظیر حفظ کرامت انسانی ،اصلاح بزهکار، ترمیم آسیبهای مادی و معنوی قُربانیان و در نهایت، مشارکتجویی شهروندان در فرایندهای کیفری است تا بدین وسیله روابط انسانی مختل شده ترمیم و بازسازی شود. تحقق چنین اصولی منوط به عوامل متعددی و از جمله التزام به هنجارهای اخلاقی است.در این مقاله پس از تبیین ویژگیهای عدالت کیفری مطلوب ماهیت و نقش همدلی به عنوان یکی از مهمترین مهارتها و خصائل اخلاقی که شرط لازم تحقّق آن اصول کلی و التزام به آنها است، بررسی شده و نشان داده شده که چگونه همدلی از طریق ارتباط عمیق شناختی و عاطفی با موقعیت افرادی که هر یک به نوعی در پدیدهٔ بزهکاری درگیر شدهاند، میتواند با گذر دادن انسان از خودگرایی و خودمحوری که مانعی اساسی برای تحقّق اصول مذکور است، زمینه توجه به نیازهای دیگران را در پدیدهٔ کیفری فراهم آورده تا اصول عدالت کیفری مطلوب و به تبع آن تسهیل اموری نظیر جبران خسارات معنوی و مادی وارده به افراد ، آگاه ساختن بزهکار نسبت به این آسیبها ، پشیمان ساختن او از تکرار وقایع مشابه وایجاد سازگاری اجتماعی، قابل دسترسی شود.
Criminal justice pertains to some standards and criteria for realizing justice in the process of an encounter with crimes. The realization of desirable criminal justice rests on the commitment to such principles as maintaining human dignity, reforming criminals, repairing victims’ material and immaterial damages, and finally citizens’ participation in the criminal procedures by means of which broken human relations would be repaired and reestablished. It is, among other things, conformity to moral norms that realizes such principles. Explaining the features of desirable criminal justice, I examine the nature and role of empathy as an important moral skill and character trait where empathy is a necessary condition for the realization of and commitment to these universal principles. I also show how empathy can, through a cognitive and affective close connection to the position of those involved in crimes, prepare the ground for considering others’ needs in criminal cases by leading one to avoid egoism and self-centeredness as the main obstacle to the realization of these principles. By virtue of empathy it would be accessible to uphold the principles of desirable criminal justice and to facilitate the following: compensating for the material and immaterial damages to individuals, making the criminal aware of these damages, dissuading him from doing similar things, and making social adjustment.
Machine summary:
در اين مقاله پس از تبيين ويژگيهاي عدالت کيفري مطلوب ماهيـت و نقـش همـدلي به عنوان يکي از مهم ترين مهارت ها و خصائل اخلاقي که شرط لازم تحقق آن اصول کلي و التزام بـه آنهـا اسـت ، بررسي شده و نشان داده شده که چگونه همدلي از طريق ارتباط عميق شناختي و عاطفي بـا موقعيـت افـرادي کـه هر يک به نوعي در پديده بزه کاري درگير شده اند، ميتواند بـا گـذر دادن انسـان از خـودگرايي و خودمحـوري کـه مانعي اساسي براي تحقق اصول مذکور است ، زمينه توجه به نيازهاي ديگـران را در پديـده کيفـري فـراهم آورده تـا اصول عدالت کيفري مطلوب و به تبع آن تسهيل اموري نظيـر جبـران خسـارات معنـوي و مـادي وارده بـه افـراد، آگاه ساختن بزه کار نسبت به اين آسيب ها، پشيمان ساختن او از تکرار وقايع مشـابه و ايجـاد سـازگاري اجتمـاعي، قابل دسترسي شود.
شهروند غير همدل و نامهربان ، نميتواند قضاوت صحيحي نسبت به نحـوه مواجهـه مناسـب بـا جرم داشته باشد، چنين شهروندي در نقش فعالان نظام قضايي يا تأثيرگذار در قالب يکي از افـراد جامعه به احتمال زياد بيش از آنکه متأثر از منافع درازمدت و جمعـي و اصـلاح مجـرم و جبـران اصولي و اساسي آسيب هاي فرد بزه ديده باشد، تحت تأثير نيازهاي کوتاه مدت و فـردي و ارضـا و اطفاي حس انتقام جويي خويش است .
تـرميم مناسب آثار جرم ، با مشارکت جويي و تقويت عنصر اختيار و اراده در افراد و جامعه براي مواجهـه با بزه - به جاي تمرکز بر نظم ديوانسالارانه - و از بالا به پايين تحقق مي يابد و اين يکي از شاخصه هاي عدالت کيفري مطلوب است که تنها با حس همدلي شهروندان پديد ميآيد.