Abstract:
برنامه درسی و برنامه درسی آموزش عالی همانند سایر رشتههای علمی دارای فلسفهای است. به صور مختلفی میتوان فلسفه برنامه درسی آموزش عالی را مورد بررسی قرار داد. مثلاً میتوان به سؤالات متافیزیکی، معرفتشناختی و ارزششناختی رو کرد و پرسید که پاسخهای ارائه شده به پرسشِ ماهیت واقعیّت، چگونه و چه بخشی از برنامه درسی آموزش عالی را متأثر میسازد و اینکه واقعیت عینی است، ذهنی است یا عینی ذهنی است، چگونه موضوعات درسی و رشتههای علمی در آموزش عالی را شکل میبخشد؟ برای نمونه گفته میشود که دوگانه دانستن واقعیت، موجب شده است که بخشی از آموزش عالی نظری و محض تلقی شود و بخش دیگر آن عملی و کاربردی. سؤالات دیگری نظیر پرسش از بنیادها، اهداف، ماهیت روشها و ماهیت استادی و شاگردی... نیز قابل طرح است و گاه ممکن است کندوکاو در پاسخهایی باشد که فلاسفه در طول تاریخ فلسفه در مورد ماهیت برنامه درسی آموزش عالی پرسیدهاند و اینها مکتوب شده و در قالب یک شاخه دانش درآمدهاند. این مقاله که در دو بخش تنظیم شده، قصد دارد با روش دیالکتیک با خود و مفهومیابی از تجارب، برای بخش اول و روش مطالعه اسناد و مدارک برای بخش دوم، فلسفه برنامههای درسی آموزش عالی را مورد بررسی قرار دهد.
Curriculum and higher education curriculum, like other scientific programs, have their own philosophy. There are different ways to study the philosophy of higher education curriculum. For instance, one may focus on metaphysical, epistemological or axiological questions and raise the following questions: How and which parts of the higher education curriculum are affected by the answers offered to the question of the nature of reality? Is reality objective, subjective or objective-subjective? How does it shape the subjects of the scientific courses and disciplines? For instance, it is said that considering the reality as dual has caused some parts of the higher education to be theoretical and pure and some other parts empirical and applied. There are some other relevant questions such as those about the fundamentals, objectives, the nature of methods and the nature of teacher-students relationship, etc. Sometimes an investigation may focus on the answers given by philosophers within the history of philosophy to the questions about the nature of higher education curriculum, which have been written down and turned into a separate discipline. The present study, organized in two parts, is an attempt to study the philosophy of higher education curriculum. Dialectic with self and conceptualizing based on the existing experiences is used in the first part; and, documental method is employed in the second part.
Machine summary:
نيز قابل طرح است و گاه ممکن است کندوکاو در پاسخ هايي باشد که فلاسفه در طول تاريخ فلسفه در مورد ماهيت برنامه درسي آموزش عالي پرسيده اند و اينها مکتوب شده و در قالب يک شاخه دانش درآمده اند.
اين مقاله که در دو بخش تنظيم شده ، قصد دارد با روش ديالکتيک با خود و مفهوم يابي از تجارب ، براي بخش اول و روش مطالعه اسناد و مدارک براي بخش دوم ، فلسفه برنامه هاي درسي آموزش عالي را مورد بررسي قرار دهد.
رويکرد حرفه اي منظري فايده گرايانه به آموزش عالي دارد و بر اين باور است که بايد مهارت ها و آمادگي هاي لازم براي اشتغال را در دانشجويان رشد داد.
دوم مقولات اساسي فلسفه نظير متافيزيک ، معرفت شناســي و ارزش شناسي را براساس آنچه که فيلسوفان گفته اند و ارتباط شــان را با برنامه هاي درســي آموزش عالي مطالعه نمود.
دســت اندرکاران طرح ريزي و سازماندهي برنامه درسي آموزش عالي سؤالاتي از اين قبيل مطرح مي کنند: با ارزش ترين دانش کدام اســت ؟ چه دانشي را بايد در اختيار دانشجويان قرار داد؟ معيارهاي گزينش دانش کدام اند؟ براي دانشجو به عنوان فرد و عضوي از جامعه شغلي ، حرفه اي و اجتماعي چه چيزي با ارزش است ؟ پاسخ هايي که به اين گونه سؤالات داده مي شود نه تنها تعيين کننده موضوعاتي اســت که بايد و اموري که نبايد در برنامه درسي گنجانده شوند، بلکه بالمال بر مفروضاتي درباره ماهيت جهان ، انسان ، جامعه و زندگي نيکو مبتني هستند.