Abstract:
پوشش و حجاب دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و نیز دارای مولفههای مذهبی، معنوی، منزلتی، شخصیتی و رفتاری است که میتوان از زوایای مختلفی بدان نگریست؛ لکن با توجه به تاثیرات و تعاملات متقابل میان روح و عمل، این مسایل اصلی مطرح است که اساسا چه نوع رابطهای بین روح و پوشش انسان از دیدگاه قرآن وجود دارد؟ و نحوه شکلگیری و تکامل روح و عمل در فلسفه اسلامی و در رابطه با حجاب چگونه است؟ این مقاله بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی و با تتبع در منابع تفسیری، فلسفی، روایی و برخی گزارههای جامعهشناختی و روانشناختی، به روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و تحلیل محتوا، و با بررسی موضوعاتی نظیر وجود نفس (روح) و نیز تعامل دوجانبه روح با عمل و بالعکس و تجسم اعمال، اثبات کند که اساسا رابطه حجاب با جایگاه و قداست زنان مسلمان و با ایمان، رابطهای عینی و حقیقی است.
The veil has cultural, social, political and economic dimensions and also has religious, spiritual, dignified, identical and behavioral components that can be studied from different angles. Given the impacts and interactions between the soul and action, the question is, what is basically the relationship between the soul and human clothing from the perspective of the Quran? What is the process of formation and evolution of the soul and practice in Islamic philosophy and in relation to the hijab? Using a descriptive-analytical method and studying the interpretive, philosophical, narrative and some sociological and psychological propositions, this paper seeks to study the topics such as the existence of the soul as well as the mutual interaction of the soul with action and vice versa and the embodiment of actions the results show that basically the relationship between hijab and the status and sanctity of Muslim women and faith is an objective and real relationship. The results show that, basically, hijab has an objective and real relationship with the status and sanctity of Muslim women and faith.
Machine summary:
ژرفنگری و شناخت عمیقی که توأم با عمل در حوزۀ اهداف، نیات و عمل (حسن و قبح فعلی و فاعلی)، به واسطۀ عقل نظری صورت میگیرد و به درک شهودی (قلبی) از حقایق و معارف الهی (عقل عملی)، میانجامد و موجب بصیرت و روشنی دیدۀ باطن و در نهایت ارتقاء درجات معنوی و کیفیت و ارزش حقیقیِ پوشش و حجاب میشود و چنانچه حجاب را رفتاری که براساس پیشفرضهای شناختی و معرفتی نظیر اعتقادات و باورها، ارزشها و صفات نفسانی صورت میپذیرد به حساب آوریم، آنگاه باید به پاسخ این پرسش بپردازیم که اساساً چه رابطهای بین نفس (روح) و عمل و بالعکس وجود دارد؟ ازجمله پیشفرضهای معرفتی که نقش علل و عوامل را در فلسفۀ حجاب و رویکرد قلبی زنان باایمان به نوع پوششی که قرآن تعریف کرده، دارد، موضوعاتی نظیر وجود نفس (روح) و اوصاف آن نظیر حیاء و عفاف، و آگاهی از نحوۀ تکون و تکامل نفس، تعامل دوجانبۀ روح با عمل و بالعکس و شناخت موضوع تجسم اعمال است.
جزای در آخرت و لباس اهل بهشت یا اهل جهنم در حقیقت همان صُوَر مجسم اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده است، اما علاوه بر آن و پیش از موضوع تجسم بیرونی اعمال، مسئلۀ تجسم نیتها و انگیزهها یا «ملکات نفسانی» (تجسم درونی اعمال) مطرح است؛ و منظور از تجسم درونی آن است که نفس (روح) که در ابتدای تکون خویش جسمی، بيشکل و بدون صورت و تنها قوه و استعداد بود، رفته رفته توسط اعمال، صورت پذیرفته و شکل میگیرد و شکل حقیقیِ آن به تدریج و متناسب با نیتها، خصلتها و ملکات نفسانی او تجسم مییابد، و برایناساس اگرچه انسانها از نظر صورت ظاهری یکسانند؛ ولی از نظر صورت باطنی (قیافه و شکل روح) انواع یا اصناف گوناگونی دارند.