Abstract:
عرفان پائولوکوئلیو، عمدتا برخوردار از نوعی عرفان روانشناختی است که یافتن حقیقت را با تکیه بر خود پیگیری میکند. به طور کلی «انسانشناسی» و به طور خاص انسان آرمانی مهمترین عنصری است که آموزههای کوئلیو، حول محور آن میگردد. نگاه تک ساحتی به انسان و تحدید عاقبت انسان به این دنیا، اندیشهای است که زیربنای معرفتی آموزههای کوئلیو است. در بررسی آثار پائولوکوئلیو آنچه محور و اساس شناخت قرار میگیرد، الگویی است که او از انسان کامل ارائه میدهد. کوئلیو میکوشد تا از طریق رمانهایش، اندیشۀ خویش از انسان آرمانی ترسیم نماید؛ به طوری که او آن شیوه را غایت راه انسانهای جویای خوشبختی و تنها راه رهیدن از گرفتاریها و مصائب معرفی میکند. در اصل این که عاقبتِ انسان را محدود به این دنیا میکند و غایت سیر تعالی را نیز همینجا متوقف میسازد، خود مهمترین دلیل بر ضرورت نقد و بررسی این اندیشه است. این پژوهش از جنس پژوهشهای توسعهای با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر تطبیق به نگارش درآمده است. نویسندگان این مقاله میکوشند تا ضمن تبیین این اندیشه، به نقد و بررسی آن بر اساس شیوه کشف ناسازگاری درونی و بیرونی بپردازند. بر اساس تحقیق صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که: اساس کمالطلبی و فطرت بشری، چیزی خارج از ساحت ماده و جسمانیت را طلب میکند در حالی که الگوی ارائه شده انسان آرمانی در اندیشه کوئلیو، دارای شاخصهها و ابعادی کاملا جسمانی و منحصر به دنیای مادی است که امکان فهم مراتب ماورایی را از انسان سلب میکند.
Paulo Coelhochr('39')s mysticism is mainly a kind of psychological mysticism that seeks to find the truth with self-reliance. The elements of "anthropology" mainly and “the ideal human being” especially are the most important elements around which Coelhochr('39')s teachings revolve. A one-dimensional view of man and limiting manchr('39')s destiny to this world is an idea that underlies the epistemology of Coelhochr('39')s teachings. In examining Paulo Coelhochr('39')s work, what is central to cognition is the model he presents of the perfect man. Through his novels, Coelho tries to depict his idea of an ideal human being so that he introduces that method as the end of the path of human beings seeking happiness and the only way out of troubles and sufferings. The fact that he limits all human destiny to this world and considers the end of the path of transcendence to be the same is the most important reason why we need to critique and study this ideas. This research is a kind of developmental research using descriptive-analytical method with an emphasis on comparative view. The authors of this article try to explain this idea and critique it based on the method of detecting internal and external incompatibility. Based on the findings, it was concluded that the basis of perfectionism and human nature demand something outside the realm of matter and corporeality, while the model presented by the ideal human being in Coelhochr('39')s thought has completely physical characteristics and dimensions. And it is limited to the material world, which deprives man of the possibility of understanding the transcendental.
Machine summary:
بررسی تطبیقی انسان آرمانی در آثار کوئلیو و عرفان اسلامی محمد اسماعیل عبداللهی 1 حسن رمضانی 2 چکیده عرفان پائولوکوئلیو، عمدتا برخوردار از نوعی عرفان روانشناختی است که یافتن حقیقت را با تکیه بر خود پیگیری میکند.
(سازمان دايرة المعارف تشيع، 1368: ج2، 549) با توجه به مجموعه آرا و افکار که در آثار اهل عرفان در پیرامون این معنا مطرح بوده است، میتوان گفت که انسان کامل انسانی است متخلق به اخلاق الهی، علت غایی خلقت، سبب ایجاد و بقای عالم، متحقق به اسم جامع الله، واسطه میان حق و خلق، خلیفه بلا منازع خدا که علم او به شریعت، طریقت و حقیقت قطعیت یافته، به تعبیری اقوال نیک، افعال نیک، و اخلاق نیک در او به کمال رسیده است.
(نصري، 1376: 21) 2-2- بررسي انسان کامل از منظر کوئلیو نخستين مطلبي که در اين بخش به آن پرداخته ميشود اين است که آيا از منظر کوئلیو انسان کامل وجود دارد یا خیر؟ به این عبارات از کتاب شيطان و دوشيزه پریم توجه کنید: «پيامبر خدا ميگويد هيچکس خوب نيست، هيچکس.
آيا ارائه چنین الگویي از انسان کامل و مطلوب، فرد را در ارتکاب گناهان و معاصي جريتر نميکند؟ آيا اين شيوه زندگي که در آن پارساترين مردم با شقيترين مردم ممکن است يکسان باشند ميتواند انسان را به قلههاي رفيع انسانيت سوق دهد؟ اصطلاح مجنون در رمانهاي کوئلیو به شخصي اطلاق ميشود که به خواست دل خود توجه بسيار دارد و در راه برآوردن آن از قوانين و اصولي که او را از اجابت خواست دل باز دارد، بيزاري ميجويد.
انسان مطلوب از نظر او کسي است که به رؤياي خود بها ميدهد و زندگي عادي خويش را رها ميکند و به دنبال افسانه شخصي خود ميرود.