Abstract:
درتأویل قرآن، حقایقی که از دید ظاهری در تفسیر متن پنهان است، آشکار میشود. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در قرآنشناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. این مبانی قابل طبقه بندی به صورت قواعد است. هدف این مقاله استنتاج این مبانی و قواعد به عنوان مقدمهای بر تأویلهای اوست که با روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا به استنتاج و بررسی ده قاعده میپردازد. محور قواعد اصلی استخراج شده عبارتند از تناظر قرآن و هستی، مراتب معنایی قرآن، نظریه قصدیت، بطون طولی دین (نافی نظریه تعدد قرائتها)، درک عقلی در امتداد درک وحیانی، نسبت دین و فلسفه، هماهنگی تشریع و تکوین، جری و تطبیق، تفسیر قرآن به قرآن و نگاه مستقل به آیات قرآن که از منظرهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. با دانستن این اصول در آثار تفسیری ملاصدرا بهتر میتوان منطق تأویلهای او را در بعد قرآنشناسی درک کرد. این مقاله، منطق تأویل از منظر قرآنشناسی صدرایی است که مسألهای نو به شمار میآید. اهمیت این مسأله در گشودن افقی نو در فهم تأویل قرآن است و ضرورت آن پاسخ به اشکالاتی است که بر این گونه تأویلها میشود و آن ها را فاقد پشتوانه عقلی دانسته و از مقوله ذوقیات و تجربه شخصی غیر قابل انتقال به دیگران میداند.
n the interpretation of the Qur'an, the truths that are apparently hidden in the interpretation of the text are revealed. Mulla Sadra, as a philosopher, has well-founded principles in Quranology that have influenced his style of interpretation. These principles can be classified as rules. The purpose of this article is to deduce these principles and rules as an introduction to his interpretations. The research method is descriptive-analytical based on Mulla Sadra's works and deduces and examines ten rules. The main rules extracted are the correspondence between the Qur'an and existence, the semantic levels of the Qur'an and the theory of intent, rational understanding along with revelatory understanding, current and adaptation, the relationship between legislation and evolution, and religion and philosophy, which have been analyzed from different perspectives. These principles can be better understood in the interpretive works of Mulla Sadra in the logic of his interpretations in the field of Quranology. This article is the logic of interpretation from the perspective of Sadra's Quranology, which is a new issue. The importance of this issue is to open a new horizon in understanding the interpretation of the Qur'an and its necessity is to respond to the problems that arise on such interpretations and they Considers it lacking intellectual support and considers it a category of personal tastes and experiences that cannot be transferred to others.
Machine summary:
يافته هاي تحقيق در قالب ارائه ده قاعده قرآن شناختي از ديدگاه ملاصدرا بـه شرح زير مورد تحليل قرار گرفته است : قرآن رقيقه هستي، ذومراتب بودن قرآن ، قصد گرايي در مفاهيم قرآن ، بطون طولي مفاهيم قرآن ، فهم عقلـي در طـول درک وحيـاني، تأويل در پرتو شناخت نسبت دين و فلسفه ، هماهنگي تشريع و تکوين ، جري و تطبيق در تأويل هاي صدرا، تفسير قرآن به قرآن و نگاه مستقل به آيات .
به عنوان مثـال اگر عارف از واژٔە «مي» يا «شراب » استفاده کند و ما بخواهيم تنها به معاني ظاهري اين الفاظ بسنده کنيم ، بدون شک ، مراد او روشن نخواهد شد بلکه بايد بگوييم با توجه بـه شخصيت عرفاني او، وي معناي ديگري را اراده کرده و مقصـود ديگـري دارد و ايـن مدعا براساس همان مبنايي است که صدرا ميگويد فهم مراد متکلم ، فهم متن را نيز در پي دارد (ملاصدرا، ۱۳۸۶: ۶۶/۱؛ حاجي ربيع و صالحي، ۱۳۹۷: ۲۱۰ و۲۱۱).
مبناي هرمنوتيـک نظريـه تعـدد قرائـت هـا ايـن اسـت کـه در هرمنوتيک فلسفي ساختار ماهيت فهم را نتيجه تلاقي افق معنايي مفسر و افق معنـايي متن دانسته اند که باعث نسبيت ، شکاکيت و قرائت پذيري ميشود در حالي که بنا بـه نظر صدرا فهم حاصل اتحاد وجودي با متن است و در آن مفسر دخالت مستقل ندارد، در تأويل عقلي نيز حيث فعال عقل در جهت کاشفيت معناي متن است و اصولا معناي متن قرآن ، که معنايي نامحدود است چـون از مـؤلفي نامحـدود صـادر شـده و نحـوه وجودي انسان ، که عقل و خلاقيـت نيـز از شـؤون اوسـت ، متناظرنـد.