Abstract:
قرض الحسنه مصطلح است و به مبادلات مالی اختصاص ندارد و انفاق، صدقه، جهاد با مال و جان و آنچه را به قصد تقرب به خدا به دیگری بخشیده و عوضی برای آن مطالبه نمی شود، در برمی گیرد. ازآنجاکه این مفاهیم در معامله با خدای متعال معنا پیدا می کنند، بازپس گرفتن عوض از افراد ذی نفع در آنها مطرح نیست. درعین حال، در روایات تفسیری مفهوم قرآنی «قرض حسن» در مفهوم قرض الحسنه امروزی نیز به کار رفته است؛ چنان که غالبا در معنای اعطای وام به دیگری در قبال برگرداندن آن بدون مطالبه سود استعمال شده و افزون بر آن به عنوان نمونه شامل مفهوم پرداخت صله به امام معصوم علیهم السّلام نیز شده است. به این ترتیب، این فرایند توانسته است مصداق جدیدی را در حکم قرض حسن در کنار مصادیق قرآنی آن مانند: صدقه و انفاق بنشاند و در عمل دایره مصادیق قرآنی «قرض حسن» را توسعه دهد.
Good loan" is a more general concept than technical good loan and is not limitted to financial exchanges and includes almsgiving, charity, jihad with wealth and life, and what one gives to another with the intention of approaching God and no exchange is demanded for it. Since these concepts make sense in dealing with God Almighty, there is no question of taking back in return from the beneficiaries. At the same time, in the interpretive narrations, the Qurchr ('39') anic concept of "good loan" has been used in its technical meaning also; As it is often used in the sense of giving a loan to another in return for not demanding interest, and in addition, as an example, it includes the concept of paying silih to the infallible Imam (a). In this way, this process has been able to establish a new case in the rule of good loan along with its Qurchr ('39') anic cases such as charity, and in practice has expanded the circle of Qurchr ('39') anic cases of "good loan".
Machine summary:
بر اين پايه سؤال پژوهش حاضر عبارت است از اينكه: مفهوم قرآني «قرض حسن» چيست و اثر روايات بر تضييق يا گسترش معنايي اين مفهوم چه بوده است؟ پيش از اين كتابهايي درباره قرضالحسنه نظير: كتاب قرض و قرضالحسنه (جايگاه آن در قرآن، حديث و فرهنگ جاري جامعه) نوشته جواد بيكمحمدي در سال 1391ش، انتشارات دانشگاه امام صادق× و كتاب قرضالحسنه نوشته محمود شريفي در سال 1368ش، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي و مقالاتي با عنوان «حسابهاي قرضالحسنه اختصاصي راهكاري بهينه براي هدايت و مديريت منابع قرضالحسنه در نظام بانكداري اسلامي» از سوي سيدعباس موسويان و علي راهنشين در شماره 11 نشريه معرفت اقتصاد اسلامي؛ «مدلسازي علل معوق شدن تسهيلات قرضالحسنه مهر ايران» نوشته ناصر جمشيدي و ديگران در شماره 3 نشريه پژوهشهاي اقتصادي (رشد و توسعه پايدار)؛ «ارزيابي اثر ارزش افزوده قرضالحسنه بر توزيع درآمد (با استفاده از دادههاي پانل بين استاني)» نوشته اسماعيل ابونوري و افسانه قاسمي تازه آبادي در شماره 28 نشريه اقتصاد اسلامي و مواردي ديگر از اين قبيل منتشر و در آنها بيشتر به اهميت و جايگاه قرضالحسنه در جامعه اسلامي پرداخته شده است؛ امّا در ضمن آنها به وقوع توسعه معنايي ـ مصداقي در اين تعبير قرآني و نقش ائمه^ در ايجاد اين تحوّل و تبدّل اشاره نشده است.
خداوند در آيه شانزدهم همين سوره از انفاق و منافع آن سخن ميگويد و ميفرمايد: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» (تغابن / 16) بر پايه سياق اين دسته از آيات قرآن كريم، همچون موارد قبل، «انفاق» در حوزه معنايي «قرض حسن» قرار ميگيرد و با توجه به اينكه سخن از انفاق در راه خداست، ميتوان نتيجه گرفت كه انفاق درراه خدا همان قرضدادن به خداي متعال است.