Abstract:
نزدیک به پانزده قرن است که قوانین و مقررات اسلامیبر بخشی وسیعی از این کره خاکی
حکم فرما بوده و گذشت قرون آمد و شد حاکمان و پیدایش رنساس در غرب و پیشرفت
حیرتانگیز علم و دانش و فناوری نه تنها موجب کهنگی و ناکارآمدی آن نشده است»
بلکه هر روز بر شادابی و نشاط و روز آوری آن افزوده شده و نیاز بشر به تعالیم عالیه آن
بیش از پیش هویدا گردیده است. آنچه قوانین و مقررات اسلامیرا از قوانین بشری ممتاز
میکندء ارزش و اعتباری است کهاین قوانین برای انسان و کرامتهای انسانی شماره
کرده است. بر این اساس و به گواهی تاریخ شاهدیم که همه انسانها و حتی پیروان ادیان
دیگرء همواره در دایره حکومت اسلامیدر آسایش و آرامش بسر برده و از حقوق لازم
بر خوردار بوده اند. یکی از این حقوق حق حیات و زندگی است که اسلام به آن اهتمام
ویژهای داشسته است» بطوری که حیات و ممات یک انسان را به منزله حیات و ممات
همه انسانها دانسته و برای آن مجازاتهای بس سنگینی در نظر گرفته است. در این تحقیق
زوایای پیدا و پنهان این حق را از منابع معتبر فقهی مورد واکاوی قرار میدهیم.
It’s about 15 centuries that Islamic rules and regulations govern major parts of the world. It’s been flourished during this period of time and human kind needs its instructions much more than ever though various regulators and regimes have ruled in the world, renaissance era emerged in the West and amazing progresses in science and knowledge have been achieved. Value and credit that have been brought to human kind through such regulations are the privileges of Islamic rules and regulations compared to other systems. Thus based on the historical records it could be said that all human kinds and followers of various religions have lived in peace and benefited Islamic government. Right of living is one such rights mentioned above which is emphasized in Islam as death and life of a human is as important as death and life of everyone, and there are heavy punishments for any violations in this regard. In the present study attempts have been made to investigate latent and obvious aspects of such right using a variety of jurisprudent resources.
Machine summary:
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایتی نقل شده است که ایشان فرمودند: «اَّنما قبلوا عقد الذّمــۀ لتکون اموالهم کَاموالنا و دماءهمَ کدماءنا» (آنها عقد ذمه را قبول کردند برای اینکه اموال و خون و جان آنها مثل ما باشد) در شرح «سیرالکبیر» امام سرخسی آمده است که از این جهت عقد ذمه را قبول می کنند که اموال و حقوق آنها مانند مسلمانان باشد» و به همین دلیل عده ای از فقها از نظر بعضی تکالیف مالی نیز اهل ذمه را با مســلمین مساوی دانسته اند(نشریه گروه تحقیقی دانشکده الهیات - ص ٦٦) البته در این مقام نیستیم که ادعا کنیم در جامعه اسلامی حقوق اقلیت های دینی از هر جهت با مسلمانان مساوی است ، نه چنین چیزی وجود دارد و نه ما چنین ادعایی داریم ، ولی می توانیم بگوییم که این دسته از شهروندان حقوقی دارند که باید محترم شمرده شود، از جمله حق حیات .
درست است که فقهاء یکی از شرایط قصاص را تساوی در دین دانسته و گفته اند مسلمان بخاطر قتل کافر قصاص نخواهد شد، مگر اینکه کشتن کفار برای او عادی شده باشد -که در این صورت قصاص خواهد شــد- و مســتند آن را روایت اسماعیل بن فضل از امام صادق علیه السلام ١٨ و روایت محمد بن قیص از امام باقر علیه السلام ١٩ دانسته اند، ولی در همین رابطه برخی از روایات ، نظر به قصاص مسلمان دارد، از جمله : - ابن سکان از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «اذا قتل المسلم یهودیاً او نصرانیاً او مجوســیاً فأرادوا ان یقیدوا ردوا الفضل دیۀ المسلم و اقادوه » (همان ) یعنی هرگاه مســلمانی ، یهودی یا نصرانی و یا مجوسی را به قتل برساند و اولیاء دم آنها بخواهند مسلمان را قصاص کنند، باید اضافه دیه او را پرداخت کنند.