Abstract:
شناخت و درک تفاوتهای موجود میان مناطق شهری از نظر میزان برخورداری آنها از امکانات و خدمات گوناگون به منظور شناخت سطح توسعه و محرومیت مناطق، میزان فاصله هر منطقه از اهداف تعیین شده، کاهش نابرابری های منطقه ای، تنظیم برنامه های متناسب با شرایط و امکانات مناطق ضرورتی اجتناب ناپذیر است. دراین مقاله با بهره گیری از روش اسکالوگرام، میزان برخورداری محلات شهر فریدونکنار از شاخصهای توسعه در حوزه های جمعیتی، آموزشی، بهداشتی-درمانی، تاسیساتی زیر بنایی، سیاسی اداری و اجتماعی رفاهی و سهم هر یک از شاخصها و تاثیر آنها در توسعه تعیین شده است. به این ترتیب، میزان توسعه یافتگی محلات فریدونکنار از منظر این شاخصها مشخص می شود که این امر راهی است برای مسئولان و برنامه ریزان این شهرستان جهت تعیین اولویتهای مربوط به طرحها و برنامه های مختلف توسعه محور و توجه بیشتر به شاخص-هایی که از لحاظ توسعه ای در وضعیت نامناسبی قراردارند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که اختلاف و شکاف زیادی بین محلات مختلف وجود دارد و از لحاظ شاخصهای مختلف توسعه ای، محلات 13، 5، 2، 9، یک، 11 و 12 دارای سطح برخورداری از امکانات بالا و از لحاظ توسعه یافتگی در سطح نیمه توسعه یافته رو به بالا، محلات 6، 14 و 10 دارای سطح برخورداری نسبتا بالا و از لحاظ توسعه یافتگی درسطح متوسط و کم توسعه و محلات 4، 7، 8 و 3 دارای سطح برخورداری محروم و از لحاظ توسعه یافتگی در سطح فاقد توسعه می باشند.
Recognizing and understanding the differences between urban areas in terms of their enjoyment of various facilities and services in order to identify the level of development and deprivation of areas, the distance of each region from the set goals, reducing regional inequalities, setting programs appropriate to the conditions and the facilities of the necessary areas are inevitable. In this article, using the scalogram method, the extent to which the neighborhoods of Fereydunkenar have development indicators in the fields of population, education, health, infrastructure, political, administrative and social welfare and the share of each indicator and their impact on development is determined. Thus, the level of development of Fereydunkenar neighborhoods is determined from the perspective of these indicators, which is a way for officials and planners of this city to determine the priorities of various development-oriented plans and programs and pay more attention to the indicators that They are in a developmentally unfavorable situation. The results of this study show that there are many differences and gaps between different neighborhoods and in terms of different development indicators, neighborhoods 13, 5, 2, 9, one, 11 and 12 have a high level of facilities and in terms of development. Findings in the semi-developed upward level, neighborhoods 6, 14 and 10 have a relatively high level of enjoyment and in terms of development in the middle and underdevelopment level and neighborhoods 4, 7, 8 and 3 have a deprived enjoyment level and in terms of development in Levels are underdeveloped.
Machine summary:
تحلیل تعادل فضایی و رتبه بندی خدمات اقتصادی واجتماعی با استفاده از مدل اسکالوگرام (مطالعه موردی: شهر فریدونکنار) سیدرضا محمدنتاج فریدونی1، سعید کامیابی2 1 دانشجوی دکتری، جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، سمنان، ایران 2 دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، سمنان، ایران چکیده شناخت و درك تفاوتهاي موجود ميان مناطق شهری از نظر ميزان برخورداري آنها از امكانات و خدمات گوناگون به منظور شناخت سطح توسعه و محروميت مناطق، ميزان فاصله هر منطقه از اهداف تعيين شده، كاهش نابرابري هاي منطقه اي، تنظيم برنامه هاي متناسب با شرايط و امكانات مناطق ضرورتي اجتناب ناپذير است.
زیرا تحقق عدالت اجتماعی در شهرها در نهایت به رضایت شهروندان از شیوه زندگی خود منجر شده و به ثبات سیاسی و اقتدار ملی کمک شایانی خواهد نمود و عدم توزیع عادلانه آنها به بحرانهای اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی خواهد انجامید و همچنین از نقطه نظر جغرافیایی عدالت اجتماعی شهر مترادف با توزیع فضایی عادلانه امکانات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنها است (شریفی، 1385) و مسئله مهم در توزیع عادلانه امکانات به عنوان راهبرد عدالت اجتماعی، چگونگی توزیع خدمات و تواناییها بین نواحی شهری است (هاروی، 1376)؛ به عبارتی دیگر، کاربریها و خدمات شهری از جمله عوامل مؤثر هستند که با پاسخگویی به نیاز جمعیتی، افزایش منفعت عمومی و توجه به استحقاق و شایستگی افراد میتوانند با برقراری عادلانهتر، ابعاد عدالت فضایی، عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را در سطح شهر ها برقرار نمایند (وارثی و همکاران، 1387).
در اين پژوهش با بکارگیری شاخص های جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و همچنین مدل ويکور، مدل تحلیل خوشه ای، ضريب جینی و ضريب موران به رتبه بندی و سطح بندی نواحی شهری و همچنین سنجش میزان تمرکز و خودهمبستگی فضايی در شهر مهاباد در سال 1394 پرداخته شده است.