Abstract:
رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روانشناختی تا حدودی از حمایت نظری و تجربی برخوردار است، اما درباره مکانیسمهای تعدیلکننده این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیلکنندگی خودشفقتورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روانشناختی بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان بیوه مراجعهکننده به سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بود که از بین آنها تعداد 130 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها مقیاس بهزیستی روانشناختی (PWS)، مقیاس خودشفقتورزی نف (SCS) و ویراست دوم سیاهه افسردگی بک (BDI-II) بود. دادههای جمعآوریشده با استفاده از رگرسیون سلسلهمراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روانشناختی منفی و معنیدار بود (001/ 0 p<، 54/ 0- =r). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل گر خودشفقتورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی و بهزیستی روانشناختی را مورد تائید قرارداد (01/ 0 p<، 23/ 0- =β). مطالعه حاضر بر نقش تعدیلکننده خودشفقتورزی بهعنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روانشناختی تاکید دارد؛ بنابراین، افزایش خودشفقتورزی در زنان بیوه میتواند روش مطلوبی برای حمایت از آنها در مواجهه با ناملایمات و آشفتگی-های زندگی باشد.
The association between depression symptoms and psychological well-being has received both theoretical and empirical support, however, less is known about the moderating mechanisms in this relationship. The aim of the current study was to explore the moderating role of self-compassion in the relationship between depression symptoms and psychological well- being. The research method was descriptive – correlational. The statistical population was widowed women who referring to the East Tehran Welfare Organization in 2019, and a total of 130 women were selected via simple accidental sampling method. Psychological Well-being Scale (PWS), Self- Compasion Scale (SCS), and Beck Depression Inventory-II (BDI-II) were used to collect the data. Collected data were analyzed using hierarchical linear regression. Results showed that the relationship between depression symptoms and psychological well- being (r= -0.54, p<0.001) was significantly negative. Also, results of hierarchical regression confirmed the moderating role of self-compassion in the relationship between depression symptoms and psychological well- being (β= -0.23, p<0.01). The present study highlights the moderating role of self-compassion as an underlying mechanism between depression symptoms and psychological well- being. Therefore, increasing self-compassion in widowed women could be a good way to protect them in the face of adversity and suffering in life.
Machine summary:
نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روانشناختی زنان بیوه 1 سلمان زارعی چکیده رابطه بین نشـانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تا حدودی دارای حمایت نظری و تجربی است ، اما درباره مکانیســم های تعدیل کننده این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد.
آشفتگی روان شناختی ناشی از بیوه بودن ، خود را به اشکال مختلف مانند بروز نشانگان افسردگی (ساسون و آمبرسون ، 3 ٢٠١٤)، احساس تنهایی (مرز و دی یونگ گیرولد٤، ٢٠١٦؛ سیفلینگر٢٠١٧،٥)، احساس طردشدگی (سفیری ، احیایی و مرکزی ، ١٣٩٩)، مشکلات روانی - اجتماعی ، مانند مشکلات مربوط به درآمد، مراقبت خانوادگی و نادیده گرفته شدن (بوساری و فولارانمی ٦، ٢٠١٤) و همچنین مشکلات بدنی (ارلانگسن ، رونسون و بولتون ٧، ٢٠١٧) نشان می دهد.
سایر مطالعات نشان می دهند که زنان بیوه دیدگاه حقارت آمیز جامعه ، تبعیض جنسیتی ادراک شده ، فقر مالی و وابستگی اقتصادی به دیگران را از عوامل مهم کاهش بهزیستی روان شناختی مطرح کرده اند که باعث شده است آن ها علی رغم گذشت چندین سال از فوت شوهرشان ، آشفتگی های روان شناختی زیادی اعم از نشانگان افسردگی را متحمل شوند (یعقوبی هشجین و الهی ، ١٣٩٢؛ نائف و همکاران ٨، ٢٠١٣؛ مونسرود و وانگ ٩، ٢٠١٥).
Michael, Crowther, Schmid & Allen 2.
Roff, Durkin, FeiSun & Klemmack 2.
Minton, Hertzog, Barron, French & Reiter-Palmon 3.
Momtaz, Ibrahim, Hamid & Yahaya 4.
بحث و نتیجه گیری پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی در بین زنان بیوه انجام شد.