Abstract:
امروزه موفقیت در عملکردهای بازاریابی نه به عنوان یک علم بلکه به عنوان یک ارزش در جهت پیشبرد اهداف شرکت ها
محسوب می شود که نیازمند شناخت محیط داخلی و عملکردی شرکت ها و اصلاح ساختارهای دارای مشکل می باشد. در
واقع هدف این پژوهش بررسی ارتباط رتبه کنترل داخلی شرکتها با نام تجاری و عملکرد می باشد. دوره زمانی پژوهشی ۱۳۹۲
تا ۱۳۹۷ بود و در این بازه زمانی تعداد ۷۳ شرکت بورس اوراق بهادار تهران از طریق حذف نمونه گیری سیستماتیک انتخاب
شدند. نتایج پژوهش نشان داد ارتباط رثبه کنترل های داخلی بر نام تجاری در سطح خطای ۱ درصد و بر عملکرد در سطح
خطای ۵ درصد تاثیر مثبت و معناداری دارد و باعث می گردد توانمندی های نام تجاری شرکت ها چه از نظر ارزش آفرینی و
چه از منظر عملکردی همچون افزایش سهم بازار شرکت ها تقویت شود.
Today, success in marketing practices is not considered as a science but as a value in order to advance the goals of companies, which requires understanding the internal and functional environment of companies and reforming problematic structures. In fact, the purpose of this study was to investigate the relationship between internal control rank of companies with brand and performance. The research period was 1392 to 1397 and in this period, 73 companies of Tehran Stock Exchange were selected by eliminating systematic sampling. The results showed that the relationship between the rank of internal controls on the brand at a level of error of 1% and performance at a level of error of 5% has a positive and significant effect and makes the brand capabilities of companies both in terms of value creation and in terms of Strengthen performance such as increasing corporate market share.
Machine summary:
مديران موسسات و 13 سازمانها توجه وافري به سيستم هاي کنترل داخلي دارند، زيرا مديران به خوبي مي دانند در نبود يک سيستم کنترل داخلي اثر بخش ، تحقق رسالت اصلي شرکت ، حفظ سودآوري و به حداقل رساندن رويدادهاي غير منتظره بسيار مشکل است و سيستم کنترلي وسيله ايست که موجب مي شود، نسبت به ارقام و اطلاعات حسابداري اطمينان بيشتري بيابند و اعداد و اطلاعات مذکور را مبناي تصميمات خود قرار دهند و همچنين آنان را مطمئن مي سازد که سيستم و روش هاي صحيح مالي و اداري در داخل موسسه ايشان به طور کامل اجراء مي شود (ارجمندنژاد، ١٣٨٥).
مدل مورد استفاده براي آزمون فرضيه ها به منظور آزمون فرضيه هاي تحقيق از الگويي که هارديس و همکاران ٥ (٢٠١٤) و هوانگ و همکاران ٦ (٢٠١٦) در پژوهش خود استفاده نمود، بهره گرفته شده است که الگوي مزبور به شرح زير مي باشد: 1 Graham & Lemmon & Schallheim 2 Lee 3 Ben-David et al 4 Wattes and Zimmerman 5 Hardies et al 6 Hwang et al 20 مدل اول brand equitYi,t=ao+a1ICWit+a2SiZeit+a3LOssit+a4BIGit+Eit مدل دوم brand Qi,t=ao+a1ICWit+a2SiZeit+a3LOssit+a4BIGit+Eit brand equitYi,t نام تجاري شرکت i در زمان t ICWit رتبه کنترلهاي داخلي شرکت i در زمان t SiZeit اندازه شرکت i در زمان t LOssit زيان ده بودن شرکت i در زمان t BIGit شهرت حسابرس شرکت i در زمان t brand Qi,t عملکرد شرکت i در زمان t روش پژوهش تحقيق حاضر در حوزه تحقيقات اثباتي حسابداري قرار دارد و با توجه به آن که از اطلاعات تاريخي براي آزمون فرضيه ها استفاده شده است ، در زمره تحقيقات شبه آزمايشي نيز طبقه بندي مي گردد.