Abstract:
حق تعیین سرنوشت، به عنوان یک "حق" پویای بشریت، از مولفههای اصیل جامعه انسانی، چه در تاریخ روابط بین الملل و چه در عصر حاضر میباشد؛ این حق با تکیه بر آزادی انسان همواره تعقل انسانی را در گزینش راه درست کمال و رشد برای رسیدن به قرب الهی و نیز قانون حاکم بر آن، به چالش کشیده است. دین مبین اسلام، ضمن معرفی مبنای این حق که حقیقتی"فطری-الهی" دارد، بیان کننده مبنای اصلی حق تعیین سرنوشت با تکیه بر منابع اصیل خود میباشد. لذا سوال اصلی این مقاله آن است که حق تعیین سرنوشت از چه مبنایی برخواسته است؟ فرض این مقاله این است که تمام منشا حقوق بویژه حق تعییین سرنوشت، برگرفته از دین میباشد که به حکم خلافت انسان به او اعطا شده است؛ بنابراین ضمن بررسی منابع این حق که تبیین کننده مبانی آن از جمله توحید، کرامت انسانی، فطرت و مساوات میباشد، به بررسی قلمرو و ویژگی و جامعیت حق تعیین سرنوشت پرداخته و نشان میدهد این مفهوم در نظام اسلامی به عنوان حق و تکلیف اجتماعی همزمان، دارای ابعاد داخلی و بیرونی است.
Right to self-determination as a dynamic human “right”, is one of the original elements of human society, in the history of international relations and now. This right challenged humanity in choice right way of perfection and growth to achieve nearness of God by relying the absolute freedom and modern rationality. Islam by introduce the basics of the “right” that has natural and divine nature, expresses the principal basis by relying its original resource. This article assumption is that the origin of all human “rights” especially the right to self-determination is from the religion that gives rights to the man as God’s successor. So it analyses sources of this right and its foundations such as monotheism, human dignity, human nature and equality, also its dominion, features and universality in Islamic approach. The article shows that this concept in Islamic approach is a twin right and obligation and has internal and foreign dimensions.
Machine summary:
همچنین «بحث و بررسی در زمینه حق تعیین سرنوشت از حیث مبانی آن در اسلام ، صرفا یک بحث انفعالی نیست و ما امروز از آن جهت به این بحث کشانده نشده ایم که در برابر اندیشه های حقوقی و سیاسی غرب تفکر مشابهی را به نام اسلام مطرح نماییم و یا صرفاُ در مقایسه دو دیدگاه ، خود را از عقب ماندگی تبرئه نماییم » (عمید زنجانی، ١٣٩٠: ١٢)؛ همچنین برخلاف اسلام که دین ١ را منبع اصلی حقوق می داند، در سایر نظام ها، حقوق منشائی انسانی داشته و دین هیچ نقشی در شکل گیری حقوق ندارد.
بنابراین دیدگاه اسلام در باب انتخاب مسیر زندگی و حق تعیین سرنوشت ، ضمن رهنمودهایی که توسط پیامبران و امامان شده است در آیات متعددی مورد تاکید قرار گرفته که این خود انسان است که باید انتخاب کند.
Right to Self-determination حق تعیین سرنوشت خارجی ١ یا وجه بیرونی حق تعیین سرنوشت و یا رهایی از استعمار، عبارت است از حق ملتها در تعیین آزادانه وضعیت سیاسی داخلی و نیز جایگاه خود در جامعه بین المللی بدون مداخله خارجی بر مبنای اصل برابری حقوق دولت ها٢.
حق تعیین سرنوشت نه تنها به عنوان یک اصل حقوقی بلکه به عنوان یک "حقِ حتمی " برای همه مردم شناخته شده است که تحقق حقوق حتمی دیگر (سایر حقوق بشر) را با خود همراه دارد (٢ ,١٩٩٧ ,Moris).