Abstract:
تئوریهای فروکاهشی صدق مدعیاند تصدیق یک جمله و آوردن محمول "صادق است" موجب نمیگردد که چیزی به محتوای جمله اضافه شود. اما بسیاری از تئوریهای معناداری و محتوا، مفهوم صدق را پایه تعریف مفاهیم سمانتیکی دیگر قرار میدهند. در این مقاله بیان کردهایم چگونه ممکن است با حذف مفهوم صدق و جایگزینی شرایط تحقیقپذیری یک گزاره معناداری آن را تبیین کنیم. همچنین شرایط تحقیقپذیری را نیز به کمک جامعه زبانی و کاربران موجود در آن جامعه، وجه اجتماعی و ابژکتیو دادهایم و بدین ترتیب توجیه کردهایم که محتوا میتواند بدون مفهوم صدق، عینی و حقیقی باشد. همچنین نشان دادهایم که چگونه میتوان بدون حضور مفهوم صدق، محتوای منطقی جملات و نقش آنها در استدلالها را تبیین کرد. اگر تفسیر ما از اپراتورهای منطقی بر اساس نحو و کاربرد آنها در استدلالها، و نه سمانتیک جدول ارزشی باشد و سپس صورت همارزی جملات را به صورت یک جمله کلی ارائه کنیم، موفق می-شویم کارکرد اپراتورها را در تعیین محتوای جملات مرکب توجیه کنیم.
According to the deflationary theory of truth, to assert that a proposition is true does not add any properties to that proposition. However, most of the theories of content and meaning take the concept of truth as a fundamental semantic concept and define other semantic concepts, such as meaning, according to it. In this article, we tried to show how it is possible to substitute the verification conditions instead of the concept of truth and justify the objective and social aspect of propositions through the users of a language. Also, we tried to show how semantic properties of the logical operators could be explained according to the deflationary conception of truth. Logical operators act as connectives for complex contents and without a deflationary explanation of their rule in sentences or arguments, our survey would be incomplete. Here we explained this rule according to the syntax of formal logic and accepted the equivalence schema as a universal proposition.
Machine summary:
اگر تفسیر ما از اپراتورهای منطقی براساس نحو و کاربرد آنها در استدلالها، و نه سمانتیک جدول ارزشی باشد و سپس قرارداد T که تارسکی برای تعریف صدق استفاده میکند را به صورت یک جمله کلی ارائه کنیم، موفق میشویم کارکرد اپراتورها را در تعیین محتوای جملات مرکب توجیه کنیم.
اکثر تئوریهای فروکاهشی صدق (Deflationist Theories of Truth) دارای صورت و فرم خاصی هستند که حذف محمول «صادق است» را توجیه میکند 2 ، مانند: صورت همارزی در تئوری حداقلی هورویچ: 3 گزارهP صادق است اتا P قرارداد T در تئوری سمانتیکی تارسکی: 4 جمله S صادق است اتا S صورت حذف نقل قولی کوآین: 5 “S” صادق است اتا S نکته مهمی در تمام این تئوریها وجود دارد و آن اینکه نوعی فهم و ادراک از آنچه که حامل صدق است، قبل از اسناد صدق به آن وجود دارد.
در نگاه اول شاید به نظر بیاید که به این ترتیب دیگر چه تفاوتی میان امور صادق و کاذب وجود دارد؟ اما درواقع همه این تئوریها به وجود چیزی که باعث صادق شدن میشود معترف هستند و تنها به گونههای متفاوتی آن را بیان میکنند و سعی میکنند بگویند که اگر گزارهای صادق باشد چنین نیست که اسناد واژه یا مفهوم صدق به آن، محتوای آن را عوض کند و اگر هم ما به دنبال ارایه تئوریای در باب صدق هستیم، تنها میخواهیم همین را نشان دهیم که علیرغم ظاهر گرامری جملات، صدق امری حقیقی و ذاتی نیست و تنها کاربرد مناسب آن در تعمیم بیشمار گزارههای عطفی است که ما را به استفاده و حفظ آن در زبان ترغیب میکند، مانند زمانی که میگوییم همه سخنان علی صادق است.