Abstract:
مسئلۀ علم پیشین الهی و تعارض آن با اختیار انسان از قدیمیترین موضوعات مطرح در ادیان ابراهیمی است. پاسخهایی که تا کنون به این شبهه داده شده، از رویکرد مطلقبینی مفاهیم استفاده کردهاند. هدف این پژوهش پاسخ به این شبهۀ قدیمی با کمک علوم روز خصوصاً نتایج حاصل از نظریۀ نسبیت اینشتین با رویکرد نسبیبینی است. این پژوهش با روش تحلیلی - انتقادی پس از گردآوری دادهها از منابع موجود صورت گرفته است. در نظریۀ نسبیت، حادثهای که از دید ناظر زمانمند در آینده رخ میدهد، برای ناظری بیزمان در لحظۀ حال رخ میدهد. باتوجهبه این نکته، این پژوهش نتیجه میگیرد که آنچه علم پیشین نامیده میشود، در واقع از منظر ناظر انسانی علم پیشین است، ولی از منظر ناظری بیزمان علم به زمان حال محسوب میشود؛ چه این ناظر موجودی مادی و ذاتاً زمانمند باشد که سبباً و بر اساس نظریۀ نسبیت بیزمان شده باشد و چه موجودی همانند خدا غیرمادی و ذاتاً بیزمان. درنتیجه علمِ موجود بیزمان به این دلیل که همواره علم به زمان حال است، هرگز با اختیار انسان در تعارض قرار نمیگیرد.
The problem of divine foreknowledge and its conflict with the human free will is one of the oldest issues in Abrahamic religions. Solutions proposed so far for the problem have deployed an absolutist approach to concepts. This paper aims to solve the old problem by drawing on modern sciences, particularly the findings of Einstein’s theory of relativity with its relativistic approach. This research has been carried out with an analytic-critical method after collection of data from available sources. In the theory of relativity, an incident occurring in the future from the perspective of a temporal observer occurs at present from the perspective of an atemporal observer. Given this, we conclude that what is called ‘foreknowledge’ is indeed foreknowledge from the perspective of a human observer, but from the viewpoint of an atemporal observer, it qualifies as knowledge of the present, whether or not the observer is a material essentially temporal being, which has—given the theory of relativity—incidentally been atemporal, or an immaterial essentially atemporal being like God. As a consequence, an atemporal present piece of knowledge does not conflict the human will just because it always knowledge of the present.
Machine summary:
استدلال سوم اینکه باتوجهبه مثال رباتهای همسان میدانیم که جبر و اختیار مفاهیمی نسبی و صفت ناظر فعل هستند نه فاعل فعل؛ و فعلی خاص که از منظر ناظری متعارف و زمانمند اختیاری و ممکن است، از دیدگاه ناظری بیزمان - چه این ناظر موجودی مادی و ذاتاً زمانمند ولی سبباً بیزمان (به دلیل استقرار در نقطۀ تکینگی مختصات فضا - زمان) باشد و لذا بنابر نظریۀ نسبیت اینشتین گذشته، حال و آینده را در یک لحظه مشاهده میکند و چه موجودی فرازمانی و ذاتاً بیزمان همانند خدا باشد که گذشته، حال و آینده نزد او حاضر است - جبری و متعین و ضروری است؛ زیرا موجود بیزمان آیندۀ موجود زمانمند را در لحظه نزد خود حاضر میبیند و این مجبوربودن فاعل از یک طرف، در عین مختاربودن او از طرف دیگر، تعارض و تناقضی به همراه ندارد؛ زیرا این جبر و اختیار از دو منظر و دیدگاه متفاوت حاصل شده است.
[In Persian] Research Article A Critique of the Idea of Locating ‘Monotheism of Action’ in the Issues of ‘Theology’ Javad Pourroustaee Received: 28/12/2020 Accepted: 23/04/2021 Abstract The new construction, ‘practical monotheism,’ has led some to think that the division of monotheism into theoretical and practical should be incorporated into kalām (Islamic theology).