Abstract:
آزادی همواره یکی از نیازها و آرزوهای بشر بوده است؛ ازسویدیگر زندگی سالم و بهنجار انسانها در کنار هم، بدون محدودشدن آزادی توسط قانون، امکانپذیر نیست. با این وجود یکی از شبهات مخالفان علیه اسلام و دیگر ادیان الهی این است که دین، محدودکننده خواستهها و غرایز انسانی است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تبیین اجمالی خاستگاه و جایگاه قانون در نظام اجتماعی و توضیح برخی از حکمتهای احکام فقهی و اخلاقی اسلامی مانند حفاظت از مصالح انسانی، شکوفاکردن فطرت و زمینهسازی و توجهدادن انسانها به نیازهای عالی، به این شبهه پاسخ داده است.
Freedom has always been one of the needs and aspirations of human
beings; On the other hand, a healthy and normal human life is not
possible without being social, without absolute freedom being restricted
by law. However, one of the skeptics of the opposition against Islam and
other divine religions is that religion limits human desires and instincts.
In this research, with a descriptive-analytical method and a brief
explanation of the origin and position of the Islamic sharia in the social
system, some of the wisdoms of Islamic jurisprudential and moral rules,
including the protection of interests along with the flourishing of human
nature have been explained. These aspects of wisdom include the
protection of human interests, the flourishing of nature, and the
preparation and consideration of human beings for their higher needs.
Machine summary:
برایناساس نخستین اشکالی که در این شبهه وجود دارد و اشکال کبروی آن هم به حساب میآید، تحریف مسئلۀ انتظار از دین است؛ البته این انتظار که دین تسهیلکننده زندگی و یار انسانها برای تنظیم خواستهای مادی و معنوی و شکوفاسازی همۀ ابعاد وجودی آنها باشد، انتظار درست ومعقولی است؛ هرچند این کبرای کلی نیازمند توضیح و تبیین مبانی، اصول و چگونگی این تسهیلکنندگی در منابع دینی است.
هر دینی که به یکی از ارکان حیات انسان، یعنی بُعد مادی و معنوی، آسیب زند، دین حقیقی و معتبر نیست (همان)؛ البته در گذشته دینهایی از سوی خدا نازل شده که در ظرف زمانی خود کامل و تأمینکننده مصالح مادی و معنوی انسانها بوده؛ اما بعدها به دست طرفداران آن دینها گرفتار تحریف و تغییرشده و از اعتبار افتادهاند؛ زیرا تحریفها و تغییرهای عامدانه و جاهلانه در آن دینها، موجب شده تا یکی از وجهههای مادی یا معنوی دین بر دیگری غلبه کند و از آن پس دیگر حافظ مصالح جامع انسانها نباشد؛ ازاینرو یکی از کارویژههای دین، محدودساختن غرائز حیوانی با هدف شکوفاشدن استعدادهای معنوی و اخلاقی انسان است و این انتظار که دین به ظرفیتهای معنوی انسان کاری نداشته و تنها زمینهساز بهزیستی مادی و حیوانی آنان باشد، انتظار نابهجا و غیرمنطقی است.
یکی ابزار عقل، با همۀ مراتب آن و دیگر وحی که توسط پیامبران علیهمالسلام به بشر ابلاغ میشود (جوادیآملی، 1390، ص53)؛ ازاینرو عقل و وحی دو منبع شناخت دین، یعنی برنامۀ جامع سعادت مادی و معنوی انسان است (همان).