Abstract:
فقدان الگویی جامع در صنعت برق جهت تحلیل کمّی پیامدهای سیاستهای اتخاذ شده در اسناد بالادستی این صنعت موجب شده امکان ارزیابی سیاستها دشوار شود. در این مطالعه الگوی تعادل عمومی پویا با محوریت صنعت برق طراحی و با لحاظ برنامه مشارکت ملی (INDC) به عنوان سند بالادستی که در جهت اجرای توافق پاریس تصویب شده، کارآمدی سیاستهایی از قبیل سرمایهگذاری مستقیم خارجی و افزایش قیمت انرژی -به عنوان سیاست جایگزین- به منظور دستیابی به سطوح انتشار کربن پیشبینی شده در برنامه مورد سنجش واقع شده است. نتایج نشان داد اگر چه سرمایهگذاری مستقیم خارجی به میزان پیشبینی شده در برنامه و افزایش قیمت انرژی نمیتواند اهداف را محقق سازد اما اثرات مثبتی بر ارزش ستانده بخش صنعت و به طور خاص صنعت برق در پی دارد. در پایان توصیه میشود برای دستیابی به هدف کاهش انتشار و تقلیل اثرات بازگشتی ناشی از بهبود کارایی انرژی در بخش نیروگاهی، قیمت برق به صورت معناداری برای خانوار خصوصی افزایش داده شود.
The lack of a comprehensive model in the electricity industry for the quantitative analysis of the policy consequences adopted in the superior documents of this industry has made it difficult to evaluate policies. In this study, a dynamic general equilibrium model designed with the focus on the electricity industry and considering the Intended Nationally Determined Contribution (INDC) program as an superior document, the efficiency of strategies such as Foreign Direct Investment (FDI) and energy price increment -as an alternative strategy- to achieve the targeted amount of carbon were measured. The results showed that although FDI and rising energy prices can not achieve the goals, but it has positive effects on the output value of the industrial sector and the electricity industry particularly. Finally, in order to achieve the goal of emissions reduction and reducing the rebound effects of improving energy efficiency in the electricity sector, it is recommended that electricity prices be increased significantly for the private household.
Machine summary:
در اين مطالعه الگوي تعادل عمومي پويا با محوريت صنعت برق طراحي و با لحاظ برنامه مشارکت ملي (INDC) به عنوان سند بالادستي که در جهت اجراي توافق پاريس تصويب شده ، کارآمدي سياست هايي از قبيل سرمايه گذاري مستقيم خارجي و افزايش قيمت انرژي -به عنوان سياست جايگزين - به منظور دستيابي به سطوح انتشار کربن پيش بيني شده در برنامه مورد سنجش واقع شده است .
با توجه به توضيحات فوق ، اين تحقيق به دنبال پاسخ گويي به دو سؤال زير است : 5 - Rebound Effect سوال ١ - آيا سرمايه گذاري پيش بيني شده در اسناد بالادستي و در قالب سرمايه گذاري مستقيم خارجي که ميتواند به دنبال خود بهبود کارايي انرژي را نيز به همراه داشته باشد، به کاهش ٤ تا ٨ درصدي انتشار کربن منجر ميشود؟ سوال ٢ - در پي سرمايه گذاري مستقيم خارجي معادل ميزان پيش بيني شده در اسناد و افزايش قيمت انرژي به عنوان سياستي جايگزين براي بهبود کارايي انرژي، چه تغييراتي در GDP، ارزش افزوده بخش صنعت به طور کل و صنعت برق و ميزان مصرف برق رخ ميدهد؟ در ادامه پس از ارائه مباني نظري پيرامون تأثير کارايي انرژي بر انتشار و مفهوم اثر بازگشتي به مرور مطالعات صورت گرفته در زمينه بررسي پيامدهاي اقتصادي و زيست محيطي بهبود کارايي پرداخته شده است .