Abstract:
مفسران واژه «رجاء» در عبارت «لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا» (یونس/ 7) را با احتمالات مختلفی چون: خوف، طمع، توقع و تصدیق تبیین کردهاند. در این میان با اینکه «تصدیق» از جمله مدلولاتی است که به دلیل دور بودنش از معنای موضوعله رجاء، تبیین سازوکار ارتباطی بین آن با رجاء ضروری مینماید، مفسران بدان نپرداختهاند و همین مسئله، جواز حمل آن بر آیه را با ابهام و چالش جدی مواجهه کرده است. مشکل دیگری که به نحوی شامل اکثر خوانشهای تفسیری پیشگفته از جمله «تصدیق» میشود، عدم توجه به رویکرد انگیزشی آیه در تبلیغ آخرتگروی امیدمحور به جای آخرتباوری استدلالمحور است؛ نکتهای که علیرغم دارا بودن مٶیداتی چون گزینش و چینش واژگانی آیه، در تفاسیر مفغول مانده و مورد بیتوجهی قرار گرفته است. یعنی با مطالعه تفاسیر، ذهن مخاطب معطوف به معادباوری و تبعات ناگوار معادگریزی به عنوان یک اصل اعتقادی میشود؛ در حالی که آیه سعی دارد پنجرۀ دیگری غیر از آنچه معاد را به عنوان یک باور و اصل اعتقادی لازمالاطاعه مینمایاند، به روی مخاطب بگشاید و قوای ذهنی او را نسبت به ظرفیت امیدبخش معاد تهییج و در یک کلام معادگرایی و نه معادباوری را ترویج نماید.
این نوشتار با هدف تقریر و تحلیل دیدگاه ناظر به معادلانگاری رجاء با تصدیق و طرح این ادعا که این آیۀ به خصوص، با موضوع محوری معاد در صدد ایجاد گرایش و نه بینش نسبت به حیات اخروی است، به سامان رسیده است.
ذکر المفسرون فی ایضاح ماده «الرجاء» فی قوله تعالی: ﴿لا یرجون لقاءنا﴾ (یونس/ 7) احتمالات شتی مثل الخوف والطمع والتوقع والتصدیق. وعلی الرغم من ان «التصدیق» من مدلولات یبدو ضروریا ایضاح علاقته الدلالیه مع الرجاء للتباعد الدلالی بین دلالته الوضعیه والرجاء، الا ان المفسرین لم یتطرقوا الی ذلک، الامر الذی جعل جواز حمل التصدیق علی الایه مکتنفا بضبابیه. وهناک اشکالیه ثانیه فی معظم التفسیرات السابقه بما فیها «التصدیق»، وهی عدم العنایه بالطابع التحفیزی للایه فی الدعوه الی النزعه الاخرویه المتفايله بدلا من القناعه العقلیه بالاخره، لکن لم تعتن التفاسیر بهذه النقطه علی الرغم مما یویدها مثل تخیر مفردات الایه ونظمها. بتعبیر اوضح حینما یقرا المتلقی التفاسیر ینصرف ذهنه الی الایمان بالمعاد والتداعیات الخطیره لرفض المعاد بوصفهما مبدا عقايدیا، فی حین تسعی الایه الی فتح نافذه اخری علی المتلقی لا تقدم المعاد فی سیاق قناعه ومبدا عقايدی لازم الطاعه، کما ان الایه بصدد لفت انتباه المتلقی الی الامل والتفاول فی المعاد، او بتعبیر اوجز الی النزعه الاخرویه لا الی الایمان بالمعاد. قدم هذا البحث تقریرا تحلیلیا عن الرای القايل بمعادله الرجاء للتصدیق، والادعاء القايل بان هذه الایه بفکرتها الريیسه وهی المعاد، بصدد ترسیخ النزعه الی الحیاه الاخرویه ولیست تکوین رویه او فکره عنها.
The Quran exegetes have determined the term “raja'-hope” in the statement ﴿لا یرجون لقاءنا﴾ (Those who rest not their hope on their meeting with Us) with different possibilities such as: fear, desire, expectation and ratification. Among this while ratification (تصدیق) is of the meanings for being far away from the meaning which has been created the word “hope” (raja') it is necessary to determine a relationship mechanism between it and “hope” (raja'). The exegetes have not examined it and this problem faces serious ambiguity and challenges. The other problem which includes most of the aforementioned exegetic dialectics such as ratification -confirmation-(تصدیق) is the absence of attention to the motivational approach of the verse in the propagation of the hope -centered hereafter instead of argumentation- centered hereafter. A point Which is in spite of having proofs such as the selection and order of the verse vocabulary in the exegeses has been neglected and has not paid attention. Meaning with studying the exegeses, the mind of the addressee concentrates on belief in al-ma'ad (day of resurrection) and its unpleasant outcomes of turning aside from belief in al-ma'ad (the day of resurrection) as a religious principle while the verse is going to open another window except what indicates the day of resurrection as a belief and compulsory religious principle for the addressee and to motivate his mind powers in relation to the capacity of the hope of al-ma'ad (the day of resurrection) and briefly and totally to promote a tendency to the resurrection and not the resurrection belief. With aim to review and analyze the opinion which views “hope” (raja') being equivalent to confirmation (تصدیق) and presenting this claim that the verse specifically with the vital subject of al-ma'ad (the day of resurrection) is going to create a tendency (ambition) not belief to the day after this note has been adopted.
Machine summary:
بررسی پیشینه حاکی از آن است که معاد به عنوان مقولهای دارای «ظرفیتی امیدآفرین» از دیدگاه قرآن، کمتر مورد توجه و واکاوی قرار گرفته است، هرچند آثاری معدود در حدی گذرا و بسیار موجز به این موضوع پرداختهاند؛ برای نمونه میتوان به جستار «مقایسه مفهوم رجاء در قرآن و مزامیر» (علمی و نائمی، 1395) اشاره کرد که در آن ذیل عنوان «متعلقات رجاء»، امید به قیامت مطرح گردیده و آیه 36 عنکبوت به عنوان شاهد مثال آورده شده است (همان: 157).
در واقع از آنجا که در حوزه ادراک، علم و شناخت دخیل است که به «بینش» تعبیر میشود و در اراده، میل، رغبت و انگیزش نقش دارد که به «گرایش» تعریف میشود و این دو عامل اساسی، یعنی «بینش» و «گرایش» موجب پیدایش «کنش» یعنی رفتار میشوند (جلالی، 1380) میتوان گفت که روی سخن آیه با معتقدان به معاد است و میخواهد به تعمیق و تحکیم باور آنان بپردازد تا این دانش از شکل یک بینش خشک و غیر سازنده به در آید و به گرایش که نهایتاً یک کنش و عملکرد متناسب با عقیده را در پی دارد، بینجامد؛ نکتهای که شاید تبیین علامه از ایمان ـکه آن را «سکون و آرامش علمی خاصی در نفس نسبت به هر چیزی که ایمان به آن تعلق گرفته [میداند]، و لازمه این آرامش [را] التزام عملی نسبت [به متعلق ایمان]» در نظر میگیرد (طباطبایی، 1374: 16/1396)ـ ، بتواند در همین راستا قلمداد گردد.
نکتهای که باید بدان توجه نمود این است که موجه نمودن دلالت رجاء بر تصدیق ایمانی، لازمهاش این است که روی سخن آیه را نه با منکران که اتفاقاً با معتقدان معاد بدانیم؛ زیرا تصدیق، آن هم از نوع ایمانی آن، مبتنی بر وجود عقیده است؛ یعنی اگر رجاء را در آیه، پلی برای عبور دادن آدمی از مرحلۀ مقدماتی به مرحلۀ پیشرفته که همان ایمانآوری است، بدانیم، این عبور دادن مستلزم آن است که آدمی قبلاً به مرحله باور یا عقیده گام نهاده باشد.