Abstract:
شیعهشناسی در غرب از سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رونق بیشتری گرفت و آثار زیادی در اینباره نوشته شد. این جریان بیشتر در آثار پرفسور هانری کربن و شاگردان او از جمله دکتر محمدعلی امیرمعزی مشهود است. آثار دکتر معزی از معدود آثاری است که جنبههای خاص و کمتر شناخته شده از تشیع را با تکیه بر متون اولیه شیعه(از قرن 4 هجری به بعد) بازسازی کرد که مورد استقبال جامعه غرب واقع شد. دیدگاههای خاص ایشان در باب امامت عامه(جنبههای عرفانی و امامت باطنی) و امامت خاص با موضوع مهدویت(انتظار، غیبت، رجعت و علائم ظهور) محور بحث در این نوشتار است که در برخی موارد نیاز به بررسی، تحلیل و دقت نظر دارد که به آن پرداخته شده است.
Shiism in the West flourished in the years after the victory of the Islamic Revolution in Iran, and many works were written about it. This trend is more evident in the works of Professor Henry Corban and his students, including Dr. Mohammad Ali Amir Moazi. Dr. Moezzi's work is one of the few works that reconstructed specific and lesser-known aspects of Shiism based on early Shiite texts (from the 4th century AH onwards), which were welcomed by Western society. His special views on public Imamate (mystical aspects and esoteric Imamate) and special Imamate on the subject of Mahdism (waiting, absence, return and signs of reappearance) are the focus of discussion in this article, which in some cases needs to be studied, analyzed and carefully considered
Machine summary:
اما امیرمعزی چنین نظریهای را رد میکند و نگاه متفاوتی را قائل است او در کل کتابش سخنی از جایگاه سیاسی و حکومت امامان به میان نمیآورد گویی کاملاً آن را انکار میکند در حالی که با نگاهی گذرا به روایات اهلبیت علیهمالسلام به دست میآید که ایشان تلاش خود را درباب تشکیل حکومت انجام میدادند ولو اینکه برخی موانع بر سر راهشان بوده ولی حمایتهای خود را از کسی که قیام میکردند دریغ نمیکردند.
از نگاه امیرمعزی امام صرفاً باید جنبه باطنی و ملکوتی داشته باشد و نباید وارد فضای سیاست شود اما درباره جنگ امام حسین علیهالسلام و شهادت ایشان چنین مینویسد که بعد از شهادت امام در سال 61 امامان همه فعالیتهای سیاسی خود را رها کرده و فقط نوعی مخالفت عقلانی را با بنیامیه حفظ کردند و فقط در عصر صادقین بود که بیعلاقگی مفرط به سیاست شکل گرفت و جریان کربلا نقطه عطفی تعیینکننده برای مواضع سیاسی ائمه نخستین بود.
رابعاً: همه این اتفاقات یک طرف و بحث قیام و ظهور حضرت مهدی( یک طرف که یک جریان کاملاً سیاسی بوده و برای تشکیل حکومت و در ضمن آن رجعت اهلبیت علیهمالسلام اشاره دارد برگردند و حکومت کنند زیرا خدای متعال زمین را وارث صالحان قرار داده است.