Abstract:
حقوق شهروندی همان حقوق طبیعی کاملاً تکامل یافته در متن یک زندگی اجتماعی مدرن در قرن جدید و معاصر است، به تعبیری عناصر اصلی حقوق شهروندی، ناظر به حقوق مطلق، دائم، ثابت و عینی بشر است و هیچ یک از افراد بشر در عدالت حاکمه از این حیث بر دیگری برتری ندارد و به بیان کلی تر حقوق شهروندی به منزله روحی واحد است که در قالب قوانین مختلف موضوعه تجلی پیدا می کند نه در چندی مادۀ، جداگانه که موضوع قانونی خاص باشد. حقوق شهروندی از حیث موضوع، در قانون اساسی بر دو دسته اصلی قابل تقسیم و تفکیک است؛ که شامل حقوق کلی و اساسی و حقوق اجتماعی که نیز شامل حقوق سیاسی، اداری،اقتصادی، فرهنگی و قضایی است. روش تحقیق در این مقاله مطالعه و استفاده از منابع اعم از مقاله یا کتب به صورت کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی می باشد.
Citizenship rights are exactly the same developed natural rights in the context of modern social life in the recent and contemporary century, in a sense the basic elements of citizenship rights supervise absolute, permanent, fixed, and objective human rights, and hence, any human beings in this respect in a governing justice do not have superior over others, and citizenship rights are generally regarded as a single spirit that manifests themselves in the form of different statutes, not in the form of some separate articles that consist of a specific legal issue. Citizenship rights in regard to the issue can be divided into two main categories in the constitution; including fundamental rights and social rights that consist of political, administrative, economic, cultural, and judicial rights. Citizenship rights are studied and analyzed by the library and analytic methods in this research.
Machine summary:
بررسي حقوق شهروندي با تاکيد بر آزادي بيان در فقه و حقوق سيد مجتبي حکيم ١- علي فقيهي ٢*- سيد حسين ابراهيميان 3 تاريخ دريافت : ١٣٩٩/١٠/٢٠- تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/١١/١٣ چکيده : حقوق شهروندي همان حقوق طبيعي کاملا تکامل يافته در متن يک زندگي اجتماعي مدرن در قرن جديد و معاصر است به تعبيري عناصر اصلي حقوق شهروندي ، ناظر به حقوق مطلق ، دائم ، ثابت و عيني بشر است و هيچ يک از افراد بشر در عدالت حاکمه از اين حيث بر ديگري برتري ندارد و به بيان کلي تر حقوق شهروندي به منزله روحي واحد است که در قالب قوانين مختلف موضوعه تجلي پيدا مي کند نه در چندي ماده ، جداگانه که موضوع قانوني خاص باشد.
طالب زاده (١٣٩٤) در تحقيقي تحت عنوان (حقوق شهروندي: عدالت و نظم عمومي) بيان داشت : حقوق شهروندي به عنوان مجموعه حقوق تعريف شده فرد با عنوان شهروند به مفهوم رکن فرمانبردار و تاثيرگذار جامعه سياسي در برابر دولت با لحاظ فاکتور ارتباط اين دو در قالب 135 تابعيت و نهايتا يکسان بودن تمام افراد جامعه در برابر قانون با عنايت به رابطه نامتقارن بين قدرت ناب سياسي و فرد مشخصا با مفاهيم عدالت و نظم عمومي اشتراک پيدا ميکند که با تحليل اين مفاهيم به نظر ميرسد حقوق شهروندي به عنوان نمودها و مصاديق مفهومي از عدالت که در مقام عمل تزاحم با نظامات اجتماعي مربوط به نظم عمومي پيدا ميکند مطرح ميگردد لحاظ مباني، غايات و کيفيت طرح اين مسايل گفته هاي فوق را تاييد مينمايد البته لحاظ نسبيت در تمامي مفاهيم سه گانه عدالت ، نظم عمومي و حقوق شهروندي همانند ساير مفاهيم علوم انساني مانع از اين امر است که فرض فوق را مورد تاکيد قرار داد ولي لحاظ تعاريفي نسبتا مقبول از اين مفاهيم مويد امر خواهد بود.