Abstract:
حاج محمّدکریم خان کرمانی از چهرههای مهم و اثرگذار مکتب شیخیه است که در رواج و گسترش آن سهم
فراوانی داشته است. آنچه ی یک از ویژگیهای مهم تاریخی و اندیشگی او و جانشینانش است، مواجهه گسترده ایشان با دعوت بابی و بهائی و نقد آن است. وی چهار کتاب و رساله در نقد باب نوشت که بررسی و تحلیل هریک از آ نها بایسته است. این مقاله به تحلیل دومین آ نها، تیر شهاب در رد باب خسرا نمآب، میپردازد و اهمیت برخی از استدلال های آن را نشان میدهد.
الحاج محمدکریم خان الکرمانی من الوجوه المهمه والموثره فی المنهج الشیخی وهو الذی قدم
اسهاما کبیرا فی الترویج لهذا المنهج وانتشاره. وما یعد احد الخصايص التاریخیه والفکریه
المهمه له ولخلفايه،یتمثل فی مواجهته الواسعه للدعوات البابیه والبهايیه ونقدها. فقد الف هذا
الشخص اربعه کتب ورسايل فی نقد الباب وقدم دراسات وتحلیلات لکل واحده منها .وتناول
هذا المقال تحلیلا للثانیه فی، طلقه الشهاب فی الرد علی باب خسران الماب، وقد وضح فیه
اهمیه بعضا من ادلته فی هذا الخصوص .
Haj Mohammad Karim Khan Kermani is one of the important and influential figures of
the Shaikhi school of thought who has played a great role in its spread and expansion.
One of the most important historical and intellectual features of him and his successors is
their widespread confrontation with criticism of the Babi and Baha'i activities. He wrote
four books and booklets on the critique of Bab, which must be studied and analyzed. This
article analyzes the second of them, Article of Tir Shahab on the rejection of the damaged
Bab, and shows the importance of some of its arguments.
Machine summary:
2 دلیل سوم: خاتمیت دیانت اسلام سومین ایراد حاج محمدکریمخان کرمانی بر دعوت باب آن است که او خود را رسول دانسته و حال آنکه اگر این اسم را بر خود بگذارد یا نگذارد، بدان سبب که خداوند شرایع خود را با ظهور خاتمالأنبیاء پایان داده و آنها را به اسلام و کتابهای آسمانی را به قرآن پایان داد، وحی منقطع شده و حال آنکه باب مدعی است به او وحی شده و کتابی آورده که حرام را حلال و حلال را حرام کرده است، پس او مدعی رسالت است، خواه بگوید خواه نگوید.
» 3 در نگاه حاج محمدکریمخان کرمانی، آوردن کتابی که گویای وحی باشد درحالیکه پیشتر کتابی به پیامبر اسلام وحی شده، بعد از دانستن آنکه پیغمبر آخر پیامبران است و قرآن خاتم کتابهای آسمانی است، بزرگترین بطلان امر باب است و چنان مینماید که او با افترا به خداوند مصداق این آیه قرآنی شده که: «و من أظلم ممن افتری علی الله کذباً أو قال أوحی إلی و لمیوح إلیه شیء و من قال سأنزل مثل ما أنزل الله.
عجب از این مرد نیست ولی عجب از آن طلابی است که عقب چنین ضالی و کافری میافتند و عالمی را میخواهند مشوش کنند و میخواهند خروج کنند و خون مسلمین را بریزند؟ 1 دلیل هشتم: ادعاهای بزرگ باب (1) حاج محمدکریمخان کرمانی در این بخش از رسالۀ خود، برخی از ادعاهای بزرگ باب را که بهواسطۀ انتساب خود به امام دوازدهم مدعی بود آورده و صرف بیان آنها را دلیل بر بطلان او دانسته است، چراکه نبود آن مقامات بلند در او (عنق منکسر) به شاهدی نیاز نداشت.