Abstract:
یکی از گرایشها یا جریانهای رماننویسی معاصر که به تقلید از داستاننویسی غرب در ادبیات داستانی ایران به وجود آمده، رماننویسی پسامدرنیستی است. اگرچه این گرایش به سبب نبود بسترهای لازم و کافی آنچنان که در غرب ساری و جاری گشته، در داستان نویسی ایرانی توفیق نیافته است، در این میان گاه نویسندگانی یافت میشوند که تمایل دارند دیدگاههای انتقادی خود به جامعه و انسان معاصر را از طریق رویکردهای پسامدرنیستها ارائه دهند. ابوتراب خسروی یکی از این نویسندگان است. استفادة هنری او از ظرفیتهای داستانپردازی غرب رمانهای او را به عرصهای برای چندآوایی و ظرفی برای گفت و گو و طرح دیدگاههای مختلف و گاه معارض بدل کرده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است با توجه به مؤلفههای رماننویسی پسامدرن، به برجستهترین عنصر آن یعنی چندآوایی در رمان «ملکان عذاب»بپردازد و از نتایج تحقیق بر میآید که خصیصة اساسی این رمان طرح چندآوایی به کمک عناصری چون تکنیکهای روایی، بینامتنیت، فراداستان و... است.
One of the trends in contemporary novelist streams that mimic a novel western novel in Iranian history literature is a new novel for post - modernism novel. Although this tendency has not been successful in the contemporary Iranian story because of the lack of adequate beds so far in the west, there are sometimes authors who are inclined to present their critical views to society and contemporary human through post - modernism approaches. Aboo Torab Khosravi is one of the writers. His artistic use of the Western romance has transformed his romance into an arena for dialogue and conflict. This research has worked in a descriptive and analytical manner to study the most prominent elements of post - modernism, with regard to the elements of post - modern novelist ,that is Polyphony in » Malekan-e- azab« novel. and the results of the research suggest that this novel s underlying characteristic of is polyphonic design using elements such as narrative technique، Intertextuality، Meta - story and…
Machine summary:
١-١-پيشينه ي پژوهش از زمان آشنايي منتقدان با آراي باختين در ايران که به قولي با تب تند باختين گرايي (امن خاني، ١٣٩١) همراه شـــد، نگـارش مقـالـات مختلف و متعـدد در اين زمينـه رو به تزايد نهاد که از آن جمله ميتوان به مقالاتي چون «داستايفسکي، معمار چندآوايي » (١٣٨١) در شماره ي ١٩٠ کيهان فرهنگي؛ «ميخائيل باختين و نظام گفتمان ادبي » (١٣٨٨)، منتشـرشده در شماره ي ١٢ پژوهش نامه ي فرهنگستان هنر؛ «ساختار صدا در داستان هاي مندنيپور: نقش (زاويه ي ديد) در صداي داستان » (١٣٨٩) در شماره ي ششم از مجله ي بوستان ادب يـا شـــعرپژوهي؛ «چندآوايي و منطق گفتگويي در نگاه مولوي به مســـأله ي جهد و توکل با تکيه بر داسـتان شـير و نخجيران » (١٣٨٩) در شـماره ي ١٧٠ جسـتارهاي ادبي؛ «نسـبت متن و ديگري در انديشه ي باختين » (١٣٩٣).
در باب آثار خسروي نيز مقالاتي انتشار يافته است که از جمله ي آن ها ميتوان به مقاله ي «تولد دوباره ي يک فراداسـتان (بررسـي دو داسـتان کوتاه از ابوتراب خسـروي)» (١٣٨٧) در شــماره ي دوم مجله ي نقد ادبي و «چندصــدايي و چند شــخصــيتي در رمان پســامدرن ايران با نگاهي به رمان اسفار کاتبان »، (١٣٩١) در شماره ي دوم مجله ي زبان شناخت نام برد که اولي تلاش کرده به خصايص پسامدرنيستي به ويژه عنصر فراداستان در دو داستان کوتاه از خسروي توجه کند و دومي از منظر زبان شـناسـي و روايت شناختي به بررسي چندآوايي در رمان اسفار کاتبان پرداخته است ؛ اما تاکنون درباب عوامـل ايجاد چندآوايي در رمان هاي پســـامدرنيســـتي ابوتراب خســـروي به ويژه رمان «ملکان عذاب »، پژوهشــي صــورت نگرفته اســت و مقاله ي حاضــر ميتواند حلقه اي ديگر از پژوهش هاي بنيادين و نقدي عملي براي رفع خلأ موجود در بررسي و تحليل رمان هاي خسروي باشد.