Abstract:
بین برقراری صلح از یک سو و اجرای عدالت از سوی دیگر، همواره در جوامع جنگزده بحث و اختلافنظر بوده است. طرفداران صلح معتقدند پیگیری عدالت و پاسخگویی صرفاً سبب تشدید درگیری میشود و در مقابل طرفداران عدالت و پاسخگویی معتقدند که برقراری صلح پایدار بدون عدالت امکانپذیر نیست. پرسش اصلی موضوع نوشتار حاضر این است که نسبت میان صلح و عدالت در واقع امر چیست؟ تلقی دوگانگی ریشه در واقعیت دارد یا ناشی از تصوری نادرست از این دو مفهوم است؟ مقالۀ حاضر به این رویکرد گراییده است که موضوع دوگانگی و تضاد میان صلح و عدالت اساساً نادرست است. صلح مسئلهای بیش از توقف فوری خشونت بوده و به همین ترتیب عدالت نیز امری فراتر از مجازات است، در نهایت اینکه میان صلح و عدالت تعامل وجود دارد و عدالت زمینهساز تحکیم صلح پس از درگیری در جوامع جنگزده است. بنابراین، صلح و عدالت توأمان باید در جوامع جنگزده پس از درگیری مورد توجه قرار گیرد، چراکه رویکرد عدالتمحور میتواند فرصتی را برای پرورش و برقراری صلح پایدار و جامع فراهم سازد. هرچند میتوان گفت هر درگیری ویژگی خاص و منحصربهفردی دارد و ازاینرو شاید نتوان رویکرد واحد و مناسبی را برای همۀ درگیریها در نظر گرفت. بهرهگیری از دادههای کتابخانهای، اسناد و رویههای بینالمللی در قالب پژوهشی توصیفی- تحلیلی راقمان این نوشتار را در اثبات سودمندی و مؤثر بودن رویکرد یادشده یاری رسانده است.
Succession of states to obligations in respect of international wrongful acts, is in the scope of succession to international responsibility which there are very different opinions about that. Here, a state should be considered in its general meaning. Applying descriptive-analytical method, the present paper is seeking to finding the basis regarding state succession to obligations in respect of international wrongful acts and in accordance with that, it explains the concept of the principle of non-transmission, as the basis on which the advocators of non-succession of states to obligations in respect of international wrongful acts have relied on it and then it addresses the principle of continuance as the basis on which the advocators of of state succession to such obligations relied on. In spite of all the dissenting views that, speccially in classsic thoughts in international law, have been issued, the article in hands, comes to this conclusion that there is no impediment in front of state succession to obligations in respect of international wrongful acts, in international law to prevent the transferring of obligations in respect of international wrongful acts. Scrutinizing these bases is the subject of the present paper.
Machine summary:
بـا ايـن حـال ، هرچند ممکن است پيگيري عدالت در جريان درگيريها، چالش برانگيز باشد، امـا تـأثير فـوري صدور قرار بازداشت براي مظنونان جنايات سبب ميشود مظنونان به دليل فشار و دسـتوري کـه از ناحيۀ احزاب و گروه هاي سياسي خودي بر آنها تحميل ميشود، مجبور به احترام به حاکميت قانون و صلح پايدار شوند.
با تجربۀ دادگاه هاي نورنبرگ و توکيو، جامعۀ بين المللي شاهد تغييـر تدريجي پارادايم از صلح به سمت عدالت بـوده اسـت (٦٩ :٢٠٠٣ ,Teitel) کـه نمايـانگر گرايش به سوي هنجارهاي حقوق بشري است و در اينجاست کـه موضـوع عـدم پـذيرش مصونيت از تعقيب و مجازات در دستور کار قرار ميگيرد.
عملکرد دادگاه هاي ويژه براي يوگسلاوي سابق و روانـدا حـاکي از نقش مثبت اجراي عدالت کيفري و پاسخگويي در فرايندهاي صلح سازي پس از درگيري و عـدم تجويز عفو و مصونيت از مجازات و نيز در جهت حرکت به سمت برقـراري حاکميـت قـانون اسـت (٧٩-٧٧ :٢٠٠٩ ,Jallow).
اين رويکـرد در ساير فرايندهاي صلح سازي پس از درگيري در جوامع ديگر مورد توجه قرار گرفت ، چراکه به نظر ميرسد اين جوامع با اعطاي عفو مشروط براي گفتن حقيقت ، به عدالت ترميمي دست خواهند يافت ، زيرا گفتن حقيقت با آشتي طرفين و ترميم آسيب ها، موجب برقراري صـلح در ايـن گونـه جوامع ميشود (١٠ :٢٠١٤ ,eRene).