Abstract:
اهمیت کتاب و کتابخانه در میان تمدنها پوشیده نیست. از بین رفتن برخی کتب در برخی برهههای تاریخی موجب شده است ادعا درباره چرایی آن مطرح شود. با بررسی آثار متقدمان با ادعای آنها مبنی بر امحای کتب به دست فاتحان مسلمان مواجه میشویم. بررسی و نقد این ادعا مسئلهای است که در این مقاله به آن میپردازیم. مطرحکردن این شبهه در دوران حاضر علیه اسلام و مسلمانان دلیلی است بر اهمیت پرداختن به این مسئله و نقد آن. نوشته پیش رو با مراجعه به کتابخانهها و منابع مربوط به بررسی آثار گذشته و توصیف و تحلیل آنها با هدف نقد ادعای کتابسوزی و رفع اتهام از فاتحان مسلمان سامان یافته است. در این بررسی نشان دادهایم که اولین شبهه کتابسوزی، پنج قرن بعد از ظهور اسلام مطرح شده است. ابنخلدون، ابوریحان بیرونی و سمرقندی دانشمندان بزرگی در حوزههای مختلف بودهاند، ولی در حوزه تاریخ، گزارشهایی از بیدقتی آنها در انتقال مطالب تاریخی آمده است، از جمله درباره ادعای امحای آثار به دست فاتحان مسلمان که میتوان گفت نظر ایشان غیردقیق است.
The importance of books and libraries is not hidden among civilizations. The destruction of books at some points in history has led to claims as to why it happened. Examining the works of our predecessors, we come across their claim that the books were destroyed by Muslim conquerors. Investigating and criticizing this claim is an issue that this article addresses. Making this claim in the present era against Islam and Muslims is a proof of the importance of addressing and criticizing the issue. This paper is organized by referring to libraries and sources related to the study of past works and by describing and analyzing them with the aim of criticizing the book burning claim and dismissing the accusation of Muslim conquerors. In this study, we have shown that the first question on the book burning issue arose five centuries after the advent of Islam. Ibn Khaldun, Abu Rayhan Biruni, and Samarkandi have been great scholars in various fields, but in the field of history, there have been reports of their carelessness in conveying historical material, including the claim that the Muslim conquerors destroyed the books, which is not accurate.
Machine summary:
ابنخلدون، ابوریحان بیرونی و سمرقندی دانشمندان بزرگی در حوزههای مختلف بودهاند، ولی در حوزه تاریخ، گزارشهایی از بیدقتی آنها در انتقال مطالب تاریخی آمده است، از جمله درباره ادعای امحای آثار به دست فاتحان مسلمان که میتوان گفت نظر ایشان غیردقیق است.
«امحای کتابخانههای ایران و اسکندریه در حمله اعراب» (عودی و رمضانیپور، 1386-1387) نوشته ستار عودی و غلامرضا رمضانیپور؛ در این مقاله اصل مسئله کتابسوزی و امحای کتاب به دست فاتحان مسلمان، مسلّم قلمداد شده و نویسنده کوشیده است مسئله فتوحات اسلامی را برخلاف سیره رسول گرامی اسلام جلوه دهد و رفتارهای فاتحان مسلمان را که زیر پرچم خلفا بودند نیز از خطاهای مسلمانان بداند.
این تمام گزارش ابنخلدون از مسئله کتابسوزی و امحای کتابها به دست فاتحان مسلمان است که در کتاب تاریخ آمده و بسیاری از اشخاص بدان تمسک جسته و مسئله کتابسوزی کتابخانه و امحای کتابها به دست مسلمانان فاتح را مطرح میکنند (مستوفی، بیتا: 1/324؛ راوندی، 1383: 2/51؛ صفا، 1378: 1/89).
بررسی و نقد چنانکه گذشت، مسئله کتابسوزی و امحای کتابها به دست مسلمانان در هنگام فتوحات اسلامی، از جمله مسائلی است که بسیار با غلو و بزرگنمایی مطرح شده است؛ قبل از ورود به مسئلهای که ابوریحان بیرونی مطرح کرده و بسیاری نیز به استناد وی، به این مسئله دامن زدهاند، بیان این مسئله ضرورت دارد که کتابخانه بزرگ جندیشاپور در زمان خلیفهٔ دوم بدون خونریزی و با صلح به دست فاتحان مسلمان افتاد و کسی در آن شهر آسیب ندید و هیچ کتاب و کتابخانهای سوزانده نشد (طبری، 1403: 5/1909؛ ذهبی، 1419: 3/169؛ ابنمسکویه، بیتا: 1/342)، ولی در گزارشی که بیرونی مطرح میکند ماجرای «به آتش کشیدهشدن کتابخانهٔ خوارزم» در خور تأمل و بررسی است.