Abstract:
هدف از این پژوهش تطبیق سند تحول بنیادین آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران با اندیشههای تربیتی خواجهنصیرالدین طوسی از جنبههای انسانشناختی، معرفتشناختی و دین شناختی است. روش تحقیق در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن موضوع و محور تحقیق، تحلیل محتوای کیفی است. حوزه پژوهش، متون، پژوهشهای انجامشده و اسناد مربوط به مبانی، اصول، اهداف و مؤلفههای مؤثر در تعلیموتربیت بوده که از منابع موجود در نظام تعلیموتربیت اسلام استخراج گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سند تحول بنیادین در بخشهایی با نظرات تربیتی خواجهنصیرالدین همخوانی دارد و چنین استنباط میشود که بین این دو افتراقاتی نیز وجود دارد. در حوزه انسانشناختی سند تحول همچون آراء تربیتی خواجه نصیر، در مقولههایی مانند قدرت و اختیار، مرکب بودن انسان، باور به حیات ابدی و نیروی تعقل و خردورزی دیدگاهی یکسان دارد. اما با وجود چنین اشتراکات، تفاوتهایی نیز وجود دارد. در حوزه معرفتشناسی سند تحول در این حوزه با آراء تربیتی خواجهنصیرالدین دیدگاهی یکسان دارد. باوجوداین همانندی، آراء تربیتی خواجه نصیر معرفت حقیقی را ادراک معقولات میداند ولی سند تحول معرفت حقیقی را از طریق وحی و الهام امکانپذیر میداند. در حوزه دینشناسی سند تحول همچون آراء تربیتی خواجهنصیرالدین، وحی را مهمترین راه کسب معرفت میداند.
الغرض من هذه الدراسه هو مقارنه وثیقه التغییر الاساسی فی التعلیم و التنشيه فی جمهوریه ایران الاسلامیه
بالافکار التربویه لخواجه نصیر الدین الطوسی من جوانب معرفه الانسان و تعرف المعرفه و معرفه الدین. طریقه البحث
فی هذه الدراسه هی تحلیل المحتوی الکیفی مع الاخذ فی الاعتبار موضوع البحث ومحور ترکیزه. ان مجال البحث
عباره عن نصوص و دراسات معموله و وثايق تتعلق بالمبادي و الاصول و الاهداف ومکونات فعاله فی التعلیم و التربیه
، التی تم استخراجها من مصادر نظام التعلیم و التربیه الاسلامیه. وتشیر نتايج البحث الی ان وثیقه التغییر الجوهری فی
بعض الاجزاء تتفق مع الاراء التربویه لخواجه نصیر الدین ، ویستنبط وجود اختلافات بینهما. فی مجال معرفه الانسان ،
وثیقه التغییر ، مثل وجهات النظر التربویه لخواجه النصیر ، لها نفس النظره فی موضوعات مثل القدره و الاختیار ، و
ترکیبیه الانسان ، والایمان بالحیاه الابدیه ، وقوه العقل و التفکر. لکن علی الرغم من هذه القواسم المشترکه ، هناک
اختلافات. فی مجال تعرف المعرفه لوثیقه التغییر فی هذا المجال لها نفس وجهه النظر التربویه لخواجه نصیر الدین. علی
الرغم من هذا التشابه ، فان وجهات نظر خواجه النصیر التربویه تعتقد بان المعرفه الحقیقیه هی ادراک المعقولات ، لکن
وثیقه التغییر تعتقد بان المعرفه الحقیقیه هی ممکنه من طریق الوحی والالهام. فی مجال معرفه الدین ، تعتقد وثیقه التغییر
، مثل الاراء التربویه لخواجه نصیر الدین ، بان الوحی هو اهم وسیله لاکتساب المعرفه.
The purpose of this study was to compare the document of fundamental transformation of the education with Khajeh nasiroddin tosi ’s educational ideas to aspects of anthropology,epistemology and theology . The present study ,considering the subject and the research axis , was a kind of conceptual,inferencial research of comparison. Research field in this research includes texts , researches and documents related to the principles, goals and components of education in education that have been extracted from the available resources in relation to research in the education system of Islam. The results of the research indicate that the transformation document correspond to Khaje nasir’s educational ideas in some parts and it is induced that there are some differences between them. The transformation document like Khaje nasir’ s ideas are the same in anthropology domain like power and free will human composity, believe in future life, reasoning and intellectualizing. Despoite these similarities , there are also some differences. The transformation document and Khaje nasir’s ideas are the same in epistemological area. Khaje nasir believes that real epistemology is hindsighting the intellectualies but the transformation document in revelation.Both of them know the revelation as the most important way of acquiring wisdom . In the field of theology, the document of transformation, such as the educational views of Khajeh Nasir considers revelation as the most important way to acquire knowledge.
Machine summary:
با مطالعه پيشينه تحقيقات و مطالب بيان شده مي توان گفت ازجمله مربيان و فيلسوفان تربيتي که مي توان آراء تربيتي آن ها را در نظام تعليم وتربيت جمهوري اسلامي موردتوجه قـرار داد و شـباهت هاي فراواني با مباني سند تحول بنيادين آموزش وپرورش جمهوري اسلامي دارد، خواجه نصيرالدين طوسي است .
سند تحول بنيادين در حوزه هستي شناسي مباني انسان شناختي مراد از مباني انسان شناختي ، در ذيل مباني اساسي تربيت ، آن دسته از گزاره هاي توصيفي تبييني مدلل درباره واقعيت وجود انسان اسـت کـه از تعـاليم اسـلامي يـا معـارف اصـيل اسـلامي در مقـام توصيف خصوصيات عموم افراد نوع بشر يا از مباحث مربوط بـه تعريـف انسـان در فلسـفه اسـلامي (علم النفس فلسفي ) استخراج شده اند و بايد آن ها را به لحاظ نقش محوري تبيين و ترسـيم سـيماي کلي انسان در هر نظريه فلسفي تربيت ، سنگ بناي اصلي هرگونه توصيف و تبييني از فلسفه تربيـت با رويکرد اسلامي دانست .
اصول تربيت از ديدگاه خواجه نصيرالدين طوسي ١- اصل اقتدا به طبيعت و رعايت رغبت ها: خواجه نصـيرالدين طوسـي معتقـد اسـت کـه براي تربيت بايد به طبيعت و سير رشد طبيعي کودک و نيز رغبت هاي موجود در وي توجه کـرد و بر اساس آن ها برنامه ها و مراحل تربيتي را سامان داد (بهشتي، ابوجعفري، فقيهي، ١٣٨٦: ٩١).
وجوه افتراق آراي تربيتي سند تحول و خواجه نصير در اهداف ، اصول و روش هاي تعليم وتربيت (رجوع شود به تصویر صفحه) بحث و نتيجه گيري نتايج به دست آمده گوياي به کارگيري برخي انديشه هاي خواجه نصـير در سـند تحـول بنيـادين است که در حوزه هاي مختلف تربيت به موارد زير مي توان اشاره کرد.