Abstract:
موضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داده است. یکی از مقدمات لازم برای بازشناسی کرامات، شیوههای گوناگون طبقهبندی آنها است. طبقهبندیِ پدیدهای که بشر نمیتواند به کشف تامة علل آن پی ببرد، موضوع پیچیدهای است که مورد توجه عرفا، صوفیه و اندیشمندان بوده است. با این حال، در متون عرفانی طبقهبندیهای علمی و جامعی از کرامات گزارش نشده است. بیشتر این متون به برشمردن نمونهها و مصادیقی فهرستوار از کرامات اکتفا کردهاند. کرامات گاه در میان خوارق عادات طبقهبندی شدهاند و گاه در میان خودشان. پژوهش حاضر به طبقهبندی کرامات در میان خودشان اختصاص دارد و بیش از پانزده طبقهبندی قدیم و جدید، از حیثیات مختلف، در آن بررسی شده است؛ طبقهبندی فهرستوار، طبقهبندی کلان، طبقهبندیهای ریختشناسانه و طبقهبندی حسّی و معنوی.
the main issue in all the sufi tricks is kramat. kramat are unknown or less known phenomena that have hidden and supernatural causes. neglecting the recognition, definition, classification and the mystical foundations of them, has led many to deny these facts. one of the necessary preconditions for the recognition of kramat is its various classification methods. the classification of a phenomenon that human beings can not understand the causes of its causes is a complicated subject that has been addressed by mystics, sufis and scholars. however, it has not been reported in the mystical texts of the scientific and comprehensive classification of kramat. most of these texts are dedicated to enumeration of kramat samples. kramat sometimes classified up against contrary to habits and sometimes among themselves. the present study is devoted to the classification of kramat among themselves and studied in more than fifteen new and old classifications of different dignity.
Machine summary:
اين طبقه بنديها از سوي برخـي از پژوهشگران مورد توجه قرار گرفته ، پژوهش هايي بر همين محور صورت پذيرفتـه اسـت ؛ از جمله : قاسم غني (١٣٤٠) در «بحث در آثار و احوال و افکار حافظ » و نيز محمد اسـتعلامي (١٣٨٨) در «حديث کرامت ».
در پژوهش هايي از اين دست ، گاهي اصل وقـوع کرامـات زيـر سؤال رفته و فقط کرامت اشراف بر ضمير به رسميت شـناخته شـده و هيچگـاه نوبـت بـه بحث طبقه بندي و گونه شناسي کرامات نرسيده است .
کهن ترين متن عرفاني که به طبقـه بنـدي کرامـات توجه کرده، يعني «التعرف » کلابادي، نخست مصاديق کرامات را اين گونـه تقسـيم بنـدي نموده است : اجابت دعوت، تمامي حالت ، قوت بر فعل و کفايـت مئونـت (کلابـادي، ١٣٧١: ٧١ـ٧٤) آنگاه مصاديق کرامات را نيز به گونۀ فهرست وار اين گونه طبقه بندي کرده اسـت : «أجمعوا علي إثبات کرامات الأولياء و إن کانت تدخل في باب المعجـزات کالمشـي علـي الماء و کلام البهائم و طيالارض و ظهور الشيء في موضعه و وقتـه و قـد جائـت الأخبـار بها، و...
شايد به ظاهر اين تقسيم بندي برابر با تقسيم بندي ابـن عربـي در فتوحات باشد(حسي و معنوي)، ولي مولانا بيان بهتري در تقسيم خـود ارائـه داده اسـت که شامل تقسيم بندي دوم ابن عربي در «مواقع النجوم » نيـز مـيشـود، زيـرا وي کرامـات ذهني را در تقسيم بندي خود، به کرامات باطني ملحق کرده است .