Abstract:
رمز و نماد در ادبیات به معنای پوشیده سخن گفتن در مورد کسی، چیزی و یا مسئلهای است. این پوشیده سخن گفتن، حاوی معنایی باطنی است که هدف از بیان نمادین آن نیز بیان همین معنای باطنی است. در این پژوهش به بررسی نامهای نمادین خداوند در «مثنوی معنوی» پرداختهایم. با توجه به این پژوهش ثابت میشود که مولوی در سه دسته به ذکر نامهای نمادین خداوند پرداخته است که عبارت هستند از: نمادهای برآمده از آب، نمادهای برآمده از نور و نمادهای برآمده از حالات بشری. هر یک از نمادهای بالا نیز خود به زیر شاخههایی تقسیم میشود. از بین موارد مذکور، بیشترین گرایش مولوی به نمادهای برآمده از آب بوده است. علت گرایش وی، عامل گوناگونی، تنوّع و پاکی این نماد است.
The mystery and symbol in literature is used as a way for talking indirectly and mysteriously about someone or something. This hidden or occult talk bears an inner meaning the purpose of which is a symbolic expression of a further implied meaning. In this study, we examined the symbolic names used for God in spiritual text of Rumi’s Mathnavi. According to the findings of the research, it is proved that Rumi has referred to the symbolic names of God under three categories: water-based symbols, light-emblems, and emblems derived from human states. Each of the above symbols is also subdivided into subcategories. Among the above mentioned cases, Rumi's most frequent tendency has been toward using water-emblems. The reason for this tendency is among other things, the diversity and purity of this symbol.
Machine summary:
تأويل هاي مولانا معمولاً در غيـاب مخاطـب و در ذهن خود او صورت ميگيرد و در واقع بسياري از اين تأويل ها مبتني بـر هرمنوتيـک خاموش است »(محمدي آسيابادي، ١٣٨٧ :٨٨) وي اين واژه را در مثنوي بـه طـور مفـرد و غير مفرد در حدود ٣٠ بار به کار برده است که البته معاني گوناگوني نيز از آن اراده کـرده و بسياري از آنها به معناي نماد به مفهومي که در تعريف مورد نظر اراده کرده ايم ، نيستند: ٢-١-١- رمز: بيان ، شرح و تفسير واجب آيـد چــون کـه آمـد نـام او شـــرح کــردن رمــزي از انعـــــام او (مولوي، ١٣٨٤ :١٢٤/١) رمـــز الکـــاسب حبيــب الــه شنـــو از توکـــل در ســـبب کاهـــل مشـــــو (همان : ٩١٧/١) ٢-١-٢- رمز به معناي کلام و سخن لاجــرم گفــت آن رســول ذو فنــون رمــز نحــن الــداخرون و السابقـــون (همان : ٧٢٠/٤) بهــر آن گفــت آن نبــي مســتجيب رمــز الاســـلام فـــي الــدنيا غـــريب (همان : ٩٢٥/٥) داد ســوگندش کــاي خورشــيد رو با خليفـه زيـن چـه شـد رمـزي مگـو (همان : ٣٩٠٣/٥) ٢-١-٣- رمز به معناي اشاره ، سخن مجمل و کوتاه ، نکته گفـت : ســتارم نگـويم رازهــــاش جــز يکــي رمـــز از بــراي ابتـــلاش (همان : ٣٤٠٠/٢) خشـم پيغمبـر بجوشـيد و بگفـت يــک دو رمــزي از عنايــات نهفــت (همان : ١٧٦/٣) دست بر سـبلت نهـادي در نويــد رمــز: يعنــي ســوي ســبلت بنگـــريد (همان : ٧٣٤/٣) ٢-١-٤- رمز به معناي رازها و دقايق علمي بهر استــبقاي حيـوان چنــد روز نــام آن کردنــد ايــن گيجــان رمــوز (همان :١٥١٨/٤) در دقــايق خويـــش را دربافتـــي رمــز مــردن ايــن زمــان دريافتــــي (همان : ٧٧٦/٦) گر چه آسانتر نمـود آن سـان سـخن کــي بــود آســـان رمــوز مــن لـــــدن (همان : ٢٢٩٤/٦) ٢-١-٥- رمز به معناي باطن چيزي، نهان ، ضد ظاهر تــا کنــي فهـــم آن معمــــاهاش را تــا کنــي ادراک رمــــز و فـــاش را (همان : ١٤٦٣/١) اسم هر چيـزي تـو از دانـا شنــو ســر رمـــز علـــم الاســـماء شنـــو (همان : ١/ ١٢٤١) خنــده ي چــه رمــزي ار دانيسـتي تــو بجــاي خنــده خــون بگريســتي (همان : ١٧١٩/٦) ٢-١-٦- رمز به معناي علامت ، نشانه و نماد ( که مورد نظر اين مقاله است ) آنکــه رمــزي را بدانــد او صــحيح حــاجتش نايدکــه گوينــدش صــريح (همان : ٢٤٦١/٤) ايـن بـلا از کــودني آيــد تـو را کــه نکــردي فهــم نکتــه و رمـــزها (همان : ٢٤٦٢/٤) جز بـه رمـز ذکـر حـال ديــگران شــرح حالــت مــي نيـــارم در بيــان (همان : ١٩١/٦) مولانا اگرچه کم از واژٔە رمز (به معناي نماد) استفاده ميکند، اما عملاً در سراسر مثنـوي از نمادهاي فراواني بهره ميگيرد.