Abstract:
این مقاله به مقایسهی دفاعیاتی میپردازد که معتقدان به دین یونانی و مسیحیان در حمایت از تمثالهای مذهبی در ادوار مختلف ارائه کردهاند. به این منظور پس از مروری بر سیر تاریخی مباحث، برخی از مهمترین انتقادات را که در هر دو سنت یونانی و مسیحی نسبت به وجود و تکریم تمثالها مطرح شدهاند به نحو مختصر ملاحظه خواهیم کرد و سپس به مقایسهی موردی اساسیترین دفاعیات خواهیم پرداخت. این دفاعیات عمدتاً متمرکز بر نشان دادن ضرورت وجود تمثالها، کارکرد آنها و عدم تعارض آنها با ذات معنوی دین هستند. آنچه که این مقایسه آشکار خواهد کرد این است که دفاعیاتی که مدافعان مسیحی ارائه میکنند در اساسیترین جنبههای خود مشابه و نظیر دفاعیاتی است که فیلسوفان معتقد به دین یونانی، اغلب در برابر انتقادات مسیحیانِ نخستین بیان کرده بودند. بنابراین دفاع مسیحیان از تمثالها چه در برابر یهودیان و چه در برابر مسیحیان شمایلستیز، به یک معنا بازتولید و احیاء دفاعیات مشرکان در مقابل مسیحیان اولیه، یهودیان و برخی از خود یونانیها بوده است. در پیوند با این نتیجه، به محدود شدن معنای بتپرستی در نزد مسیحیان متأخر اشاره خواهد شد که بر حسب آن، بتپرستی دیگر بیش از آنکه به ظاهر اعمال مذهبی یا تبیینهای عقلانی آنها مربوط باشد، به این پرسش مربوط میشود که عمل مذهبی برای تکریم وجودی الهی انجام میشود یا وجودی شیطانی.
This paper is going to draw a comparison between pagan and Christian apologies for holy images. To this end, after giving a general history of the issue, the most important criticisms made of the images and veneration of them will be briefly considered. The next step is a detailed comparison between the two groups of apologies. These apologies are mostly concentrated on demonstrating the necessity of images, their functions, and their compatibility with the spiritual core of religion. The comparison will show that the Christian apologies are analogical in their basic aspects to the pagan apologies. In other words, the apologies that some Christian theologians made for images in response to the other Christians and Jews, was in a way the reproduction of apologies that pagan philosophers made in response to early Christians. A subsidiary result of this analogy is the transformation and restriction of the meaning of idolatry. Idolatry's definition in this transition becomes more and more restricted to the object of worship and no longer heeds to the rituals and appearances.
Machine summary:
به اين منظور پس از مروري بر سير تاريخي مباحث ، برخي از مهمترين انتقادات را که در هر دو سنت يوناني و مسيحي نسبت به وجود و تکريم تمثال ها مطرح شده اند به نحو مختصر ملاحظه خواهيم کرد و سپس به مقايسه ي موردي اساسيترين دفاعيات خواهيم پرداخت .
براي مثال در متن فتواي شوراي شمايل شکنانه ي هيريا١ که در سال ٧٥٤ م برگزار شد و زبده و ذروه ي انتقادات عليه شمايل ها را منعکس ميکند از «رنگ آميزي فريبنده ي تمثال ها که ديده ي روح آدمي را از پرستش والاي خداوند به پرستش پست و مادي مخلوق ميکشد» سخن به ميان ميآيد (٣١٠ :١٨٩٦ ,Quoted in: Fon Hefele) و يکي از لعنت هاي ضميمه شده به فتوا از اين قرار است که : «اگر کسي بخواهد صورت هاي مقدسين را در تصاوير بيجان و با رنگ هاي مادي که هيچ ارزشي ندارند بازنمايي کند (که اين عملي خطاکارانه و حاصل اغواي شيطان است ) و نکوشد تا فضايل آنان را همچون تصاويري زنده در خودش ايجاد کند، لعنت بر او باد!» (٣١٤ :Ibid).
بنابراين از نظر او مردماني که بتوانند مستقيما با روح خود به آسمان ها صعود کنند شايد نيازي به تمثال ها نداشته باشند اما نکته اين است که هرگز نميتوان همه ي مردم را بدين حال و بينياز از ياري اين نشانه هاي محسوس يافت (ibid)؛ همان توجيهي که حدود چهارصد سال بعد، هيپاتيوس مسيحي در دفاع از شمايل - هاي مقدس بيان ميکند.