Abstract:
نظریه اختفای الهی دیدگاهی است که مدعی است خداوند دلایل کافی برای شناخت خود را در اختیار انسانها قرار نداده است. از نظر شلنبرگ اختفای الهی اثبات میکند که خدایی وجود ندارد چون اگر وجود داشت دلایل کافی برای شناخت خود را در اختیار انسانها قرار میداد، در حالیکه چنین نکرده است. اما از نظر پاسکال اختفای الهی به دلیل تأثیرات مثبتی که بر باطن انسانها دارد برای خداباوری لازم و ضروری میباشد. نتایجی که از بررسیهای انجام شده در این مقاله و مقایسه دیدگاههای این دو فیلسوف بهدست میآید این است که دلایل پاسکال نمیتواند ضرورت اختفای الهی را توجیه کند. در عین حال استدلال شلنبرگ بر مبنای اختفای الهی قابل پاسخگویی توسط خداباوران بوده و نمیتواند الحاد را توجیه کند.
Based on the theory of “divine hiddenness”, God has not given human beings sufficient reasons to know Him. According to Schellenberg, divine hiddenness indicates that there is no god, because if there were, he would give humans sufficient reasons to know Him, but he did not. However, according to Pascal, divine hiddenness is necessary for theism because of the positive effects it has on human beings’ life. Our findings of the comparison of the two philosophers’ views are that Pascal's reasons cannot justify the necessity of divine hiddenness. At the same time, Schellenberg's argument based on the divine hiddenness can be answered by theists and cannot justify atheism.
Machine summary:
مقايسه و نقد ديدگاه هاي جان شلنبرگ و پاسکال دربارٔە مسئلۀ اختفاي الهي سکينه محمدپور١، اميرعباس عليزماني 2 (تاريخ دريافت مقاله : ١٤٠٠/٥/١١- تاريخ پذيرش مقاله : ١٤٠٠/١٠/١٥) چکيده نظريه اختفاي الهي ديدگاهي است که مدعي است خداوند دلايل کافي براي شناخت خود را در اختيار انسان ها قرار نداده است .
از نظر شلنبرگ اختفاي الهي اثبات ميکند که خدايي وجود ندارد چون اگر وجود داشت دلايل کافي براي شناخت خود را در اختيار انسان ها قرار ميداد، در حالي که چنين نکرده است .
يعني در حقيقت اين معنا مورد نظر است که حقيقت وجود خداوند قابل درک است اما خداوند دلايل کافي براي به دست آوردن معرفت به وجود خود را در اختيار انسان ها قرار نميدهد.
» [٥٨ p ‚١٧] اما به نظر ميرسد پاسخ اشکال طرح شده اين باشد که خداوند دلايل کافي براي اعتقاد به وجود خودش را براي همه انسان ها فراهم کرده است .
اما اين استدلال نيز از ديدگاه او به دلايل زير نميتواند اختفاي الهي را توجيه کند: الف ) شلنبرگ در نقد اين ديدگاه پاسکال که در اختيار داشتن دليل براي وجود خداوند، انسان را همانند فلاسفه مغرور به برهان ميسازد و سبب پاسخ جسورانه ميشود، معتقد است که حتي بر فرض پذيرش اين ديدگاه ميتوان گفت که دليل و مدرک براي وجود خداوند فقط شامل براهين فلسفي نيست بلکه تجربه هاي ديني را نيز شامل ميشود و اين تجربه ها عموما سبب پاسخ جسورانه نمي شوند.