Abstract:
از میان تقسیمات متنوّع اوصاف الهی، دو تقسیم ثنائی «ثبوتی ـ سلبی» و «ذاتی ـ فعلی» در آثار اندیشمندان امامیه، تبلور بیشتری داشته است. نگاه اوّل که ریشه در آثار اهل سنّت دارد، بر یک تحلیل سادهی عقلی مبتنی است. این تقسیم از حیث مصداقیابی واجد ابهاماتی است؛ از جمله تعداد و مصادیق هر دسته از صفات، ارجاع یکی از اقسام به دیگری و تسرّی آن از ذات به افعال الهی. امَا تقسیم «ذاتی ـ فعلی» بنابر منابع موجود، توسّط محدّثان امامیه طرح شده، هم ایشان در تبیین ملاک تمایز و مصادیق آن کوشیدهاند. تقسیم اخیر جامع صفات وجودی خداوند است و ظاهراً تنها نقطه ضعف آن، عدم شمول بر صفات تنزیهی ایزد یکتا است. بنابراین به نظر میرسد، تلفیق دو تقسیم پیشین، رافع مجموع ایرادات یادشده باشد؛ چنانکه علّامه حسینی تهرانی، اوصاف الهی را به چهار دستهی «ثبوتیِ ذاتی»، «ثبوتیِ فعلی»، «سلبیِ ذاتی» و «سلبیِ فعلی» تقسیم کرده است.
Among the various divisions of divine attributes, the dual divisions “positive-negative” and “essential-active” are emphasized in the works of Imami thinkers. The first division, rooted in Sunni works, is based on simple rational analysis, but this division is somehow ambiguous: it is not precisely obvious what the instantiations and the number of the two attributes, positive and negative are. The division “essential-active”, according to the available sources, was proposed by the Imami narrators. They tried to explain the criterion of the distinction and instances of it. This latter division is a comprehensive division of God's existential attributes, and its only weakness is the exclusion of the purifying attributes of God. Therefore, it seems that the combination of the two divisions solves the problem; Allameh Hashem Hosseini Tehrani divided divine attributes into four categories: “essentially positive”, “actively positive”, “essentially negative” and “actively negative”.
Machine summary:
از قضا دامنه ي اين تضارب ، در انديشه ها و آثار متفکران اماميه تبلور بيشتري داشت ؛ به طور مثال، بعضي از متکلمان ، صفات ثبوتي را در قالب هشت صفت : قدرت ملازم با اختيار، علم ، حيات ، اراده ، ادراک ، قدمت ، تکلم و صدق ؛ بيان و صفات سلبي را در هفت صفت منحصر کرده اند [١٢، ص٢ـ٥؛ ٣٧، ص٧١ـ٨٨]؛ ولي به باور برخي ديگر، اوصاف ثبوتي عبارت از نه صفت حيات ، علم ، قدرت ، مشيت ، اراده ، اختيار، سمع ، بصر و کلام است و براي صفات سلبي ، تعداد خاصي متصور نيست ، بلکه مشتمل بر هر صفتي است که حکايت از شخص محتاج و لئيم نمايد [٣٠، ص٧٥ـ٨١ و ١٠٥ـ١٠٧] گروهي ديگر از متفکران، براي هر قسم از صفات ياد شده ، اصولي بيان داشته ، تنها براي اصول صفات ، تعداد و مصاديق مشخص قائل شده اند؛ اما در باب مصاديق فروعات صفات ، فضاي بحث را باز گزارده اند؛ از جمله ابن مخدوم عربشاهي ، شارح باب حادي عشر، در نقد سخنان علامه ي حلي که صفات ثبوتي و سلبي خداوند را به ترتيب هشت و هفت مورد دانسته ، ميگويد: اگر بخواهيم فقط اصول صفات ثبوتيه را بيان داريم ، ذکر سه صفت : قدرت، علم و حيات کفايت ميکند و اگر قرار باشد که هم اصول اوصاف ثبوتي و هم فروعات آن بيان شود، تعداد آنها خيلي بيش از هشت مورد خواهد شد؛ لذا وجهي براي انحصار صفات ثبوتي در عدد هشت باقي نميماند.